اغلب تکنیکال رایترهایی که برای وبسایتها و وبلاگهای فارسی مطلب مینویسند چارهای جز ترجمه مقالات انگلیسی ندارن. البته خلافشم هست. من بعضی وقتا یه کتابخونه یا ابزاری رو روی سیستم عاملم نصب میکنم و باهاش کار میکنم و در نهایت تجربیات خودم رو از اون موضوع مینویسم.
اما خب این خیلی کم پیش میاد و بیشتر افرادی این رو انجام میدن که رایتینگ یا نوشتن مطلب، راه کسب درآمدشون نیست. عجلهای هم ندارن که هی زرت و زرت مطلب بنویسن. ماهی نهایتا دو سه تا.
ولی در نهایت مرسومترین روش نوشتن مطالب تخصصی، ترجمه یا گردآوری کردن مطالب از وبسایتهای خارجیه و بیشتر تکنیکال کانتنت رایترها همین کار رو میکنند.
توی این مطلب قصد دارم راجع به نکاتی صحبت کنم که رعایت کردنشون بهتون کمک میکنه تا مطلبهای تخصصی رو بهتر ترجمه کنید و در نهایت خروجی خوبی رو از آب دربیارید.
بیشتر این موارد تجربیات خودم هستند و برخیشون هم استانداردهایی هستند که ممکنه همه جا هم کاربرد نداشته باشه.
۱- مخاطب
یکی از کارهای خوبی که بیشتر مدیران بخش تولید محتوا انجام میدن (امیدوارم انجام بدن) این هستش که برای مطالبی که یه نویسنده میخواد اون رو بنویسه ابتدا کار یه بریف یا خلاصهای از نیازمندی مقاله رو تحویل اون نویسنده میدن.
توی این «خلاصه» اطلاعات مختلفی وجود داره که «نوع مخاطب» یکی از اون اطلاعاته.
مدیر بخش تولید محتوا باید برای نویسنده عنوان کنه که مخاطب این مقاله در چه سطحی از دانش تخصصی هست. برای مثال مبتدی یا پیشرفته!
اینجاست که مترجم مقاله براساس سطح دانشی مخاطب خودش باید مقاله رو ترجمه کنه. البته من با این اصطلاح ترجمه مشکل دارم که توی نکته بعدی میگم.
اگر مقاله برای مخاطب مبتدی و تازه کار باشه، حتی اگر مقاله اصلی از توضیحات پیچیده و… استفاده کرد، نباید عینانا متن ترجمه بشه. بلکه باید با آوردن مثالهای مختلف و توضیح هر اصطلاح، مطلب رو ترجمه و بعد دوبارهنویسی کنیم.
اگر مقاله برای مخاطب حرفهای و پیشرفته است، نیازه که از توضیح اضافی (حتی اگر در متن مقاله اصلی هست) خودداری کنیم. برای مثال وقتی یه جمله شبیه زیر توی مقالهمون میاریم:
لینوکس یک کرنل/هسته متن باز و رایگان است.
نیازی نیست که در ارتباط با اینکه «کرنل/هسته» چیه توضیح اضافهای بدیم.
۲- با ترجمه کلمه به کلمه مخالفم!
هر موقع که اسمی از ترجمه میاد وسط، یاد مقالات دانشگاهی و کتابهای چاپی میافتم و اصلا با این قضیه که به عنوان یک Technical Content Writer مترجم هستم کنار نمیآم. دلیلش رو هم میگم خدمتتون.
من اساسا وقتی یه لینک برام ارسال میکنن و میگن اینو به زبون فارسی برای وبلاگمون آماده کن، اون مطلب رو ترجمه واژه به واژه نمیکنم (مگر اینکه کارفرما بگه و روش تاکید کنه!).
کاری که من انجام میدم اینه که یه پاراگراف رو میخونم، اونو کامل درک میکنم و هدف طرف رو از نوشتن این پاراگراف توی ذهنم مجسم میکنم. در قدم بعدی با استفاده از زبان مبدا و ویژگیهاش، همون پاراگراف رو مینویسم. اینکار رو به صورتی انجام میدم که اصل ماجرا برای مخاطب روایت بشه و چیزی از قلم نیافته.
حالا چرا این کار رو میکنم؟ یا در واقع چرا با ترجمه مخالفم؟!
دلیل اصلیش اینه که متون تخصصی آموزشی (حوزه نرم افزار و کامپیوتر و شبکه و…) معمولا ترجمه کلمه به کلمه خوبی ازش درنمیاد. اگه کتابهای دانشگاهی این حوزه رو خونده باشید (اونایی که ترجمه شدند و سعی کردن که بند به بند به متن وفادار بمونن) متوجه میشید که هرچقدر بیشتر بخونید، کمتر متوجه میشید.
دلیل این موضوع هم این نیست که اونا اصرار روی وفادار موندن به متن اصلی دارن بلکه اصلا و ابدا با خود مفهوم ترجمه و رسالت مترجم آشنایی ندارند. (البته این موضوع مفصلیه اینجا جاش نیست. نذارید از مکاتب و مطالعات ترجمه جهان عرب، قرون وسطی و ترجمه انجیل به آلمانی تا بنیامین و گادامر اینجا چیزی بنویسم.)
۳- فیدبک بگیرید
مطالبی که مینویسید/ترجمه میکنید را با دیگران به اشتراک بگذارید و ببینید که آیا با مطلب شما ارتباط برقرار میکنند. آیا چیزی متوجه میشوند یا خیر؟!
من معمولا از زبان سادهای استفاده میکنم و هرجا نیاز به توضیح اضافه باشه میگم و مینویسم. در واقع توضیح دادن یه اصطلاح یا موضوع خاصی خیلی به فهم کردن مطلب کمک میکنه. به همین دلیله گاهی اوقات مطالب تخصصی حوزه نرم افزار رو حتی برای افراد غیر فنی میخونم تا حد زیادی درکش میکنن.
دیدگاهتان را بنویسید