هفته اول آبان هم تموم شد و حقیقتا این هفته یکی از هفته‌های نسبتا لذت‌بخش بود. دلیل ساده‌ای هم داره و اون مرخصی دادن به خودم بود. حالا راجع به این مسئله هم می‌گم که چی شد و چرا. اما قبل از هر چیزی داستان خو گرفتن!

خو گرفتن و نیاز به مکالمه

خو گرفتن از سر اجبار!

چند ماهی هست که توی محیط روستا زندگی می‌کنم و نسبتا محیط وحشتناک و سخت و منجمدی هستش. روستاهای این طرفا درسته که پولدارن ولی یه آدم درست و حسابی توشون پیدا نمیشه گهگداری بری پیششون و باهاش حرف بزنی. در نتیجه بیشتر وقت‌های بیکاری رو تو خونه خودم اسیرم و به بطالت می‌گذرونم. اما یه چند روزیه بیشتر میام بیرون و حرف میزنم باهاشون و البته با رعایت اینکه شبیه اونا نشم به حرفاشون گوش می‌کنم و سری تکون می‌دم و می‌خندم و… .

آدم‌های نسبتا پیچیده‌ای نیستن و میشه درک‌شون کرد. حرفاشون خیلی بی فایده‌ست ولی خب اینا هم توی همون ملالتی هستند که هممون توش هستیم فقط اونا به یه سبک دیگه.

گزارش تولید محتوا هفته آخر مهر ماه

این هفته چون توی مرخصی برای پچیم و هم‌روش بودم تونستم بیشتر روی وبلاگ خودم تمرکز داشته باشم. در نتیجه سه مطلب آموزشی نوشتم.

عناوین نوشته شده برای وبسایت راکت