حضور من به دنیای کامپیوتر و دیجیتال به سال ۹۴ برمیگرده و به نظرم میاد که توی این مدت با افراد خیلی زیادی توی این حوزه آشنا شدم و تا حدی با تایپهای شخصیتی مختلف آشنایی دارم. این مطلب رو هم دارم براساس قضاوتها و درک و دریافتهایی مینویسم که در این سالها کسب کردم و در نتیجه تحلیلهای علمی و دقیقی نیستند.
مسئله اصلی من در این مطلب اینه که یکسری ویژگی شخصیتی و تایپ کاراکتری برای برنامهنویسها و به طور کلی افراد نخبه در حوزههای مختلف تکنولوژی درست شده که اگه خیلی ریز به این موضوعات نگاه کنیم متوجه انواع مختلفی از مشکلات روحی/روانی و حتی جسمی میشیم.
برنامهنویسها رو معمولا به عنوان انسانهای خفنی میشناسند که تنها هستند، اهل معاشرت نیستند، مسائل جمعی به ت*خ*مشونم نیست و چیزهایی از این دست.
این تقریبا یه جوری نُرم شده و یه سری از ویدیوهایی که توی شبکههای اجتماعی پست میشه دقیقا همچین چیزهایی رو بازنمایی میکنه. برنامه نویس هودی پوش، قهوه خور، تنها، حوصله کسی رو نداره و… .
من این یادداشت رو اینجا مینویسم که خیلی ساده بگم والا بلا اینا خفن بودن و ویژگی نیست، تمام این موارد چه در دنیای فانتزی و چه در دنیای واقعی علائمی از نداشتن سلامت روان هستش و در آینده این موارد خیلی جدیتر به بیماری روانی تبدیل خواهتد شد.
جالبی این قضیه در این هستش که این افراد توسط جامعه، کارفرما و همتیمیها تشویق میشند که میتونه دلایل مختلفی داشته باشه.
- برای مثال برای جامعه وجود چنین آدمهایی ممکنه جذاب باشه و البته در برخی از حالتها هم ممکنه کامل برعکس باشه.
- برای کارفرما این موارد در صورتی که به بهبود کارایی شرکت کمک کنه خوشحال کننده است و اگه نباشه برخورد میکنه.
- برای همتیمیها اگه محیط کاری رو بهتر کنه این مسئله خوشاینده و اگه نکنه مایه دردسر.
همونطور که توی هر سه تا کیس دیدید، این ویژگیها اگه به ذایقه این افراد خوش بیاد و به نفعشون باشه Welcome میشید و به بیماریهاتون ادامه میدید، اگه خوششون هم نیاد طرد میشید و باز به بیماریهاتون ادامه میدید.
برخورد من با یک گیمر/برنامهنویس
از زمانی که آقای ایکس رو میشناسم چند ماهی می گذره و توی شهر کوچک ما کم پیش میاد که چنین آدمهایی گیر بیاد. کسی که داره ریموت برنامه نویسی میکنه و وقت های دیگش رو گیم استریم میکنه.
همون برخورد اول متوجه این قضیه شدم که این آدم دقیقا در قالب شخصیتی که جامعه براش تعریف کرده گیرِ و دست و پا میزنه. قیافهای خسته و ساکت. اگر هم میخواد چیزی بگه تا من در ارتباط با فلان چنل استریم یا کانکارنسی باهاش صحبت نکنم حرف نمیزنه.
حالم بهم میخوره ازش! البته بهش نگید که وضعش بدتر نشه. تازه یه دوست پیدا کرده و امیدوارم بتونم یه خورده درستش کنم.
سریال بینگ بنگ تئوری واقعیه!
سریال بینگ بنگ تئوری اگرچه یه سیتکامه و خیلیها هم دوستش دارن، ولی در نهایت تیپهایی رو داره نشون میده که واقعی هستند. آدمهای خفنی که به واقع بیماران روانی بوده و نیاز به تراپی و مشاوره و… دارن. اگرچه مطمئنا خودشون قبول نمیکنن. همونطور که آقای ایکس دوست من قبول نداره.
اینا رو نوشتم که بگم برنامهنویسهای نسل جدید (دهه هشتادیها مخصوصا) وضعیت فاجعه آمیزی دارند. خیلی بلدند، خفناند، کار درستاند و برای کارفرماها و شرکتها خیلی مفید هستند، ولی وضعیت روانی فاجعه آمیزی دارند!
According to Stack Overflow’s 2020 Developer Survey — a research project that included responses from over 65K developers — 15% of participants admitted to having anxiety, depression, or another mental issue. Beyond that, as much as 83% of developers report burnout. These results show that mental health problems are a significant problem in the software development field.
Caring for Software Developer Mental Health
روش هایی برای حل مشکلات روانی برنامه نویسان
برنامه نویسی یک شغل چالش برانگیز است که می تواند منجر به مشکلات روانی مختلفی شود. این مشکلات می توانند شامل موارد زیر باشند:
- سندرم ایمپاستر: این احساس که فرد شایستگی کار خود را ندارد.
- استرس: به دلیل فشار زیاد کاری و رقابت شدید در این حوزه.
- افسردگی: به دلیل عدم رضایت از کار و زندگی شخصی.
- اضطراب: به دلیل نگرانی از آینده شغلی و مالی.
برای حل این مشکلات، برنامه نویسان می توانند از روش های زیر استفاده کنند:
- تعیین اهداف واقع بینانه: داشتن اهداف واضح و مشخص می تواند به برنامه نویسان کمک کند تا بر احساس بی کفایتی و عدم پیشرفت غلبه کنند.
- آموزش و یادگیری مداوم: یادگیری مهارت های جدید و به روز نگه داشتن دانش می تواند به برنامه نویسان کمک کند تا احساس مفید بودن و ارزشمند بودن داشته باشند.
- تعادل بین کار و زندگی شخصی: اختصاص زمان کافی برای استراحت و تفریح می تواند به کاهش استرس و اضطراب کمک کند.
- ارتباط با سایر برنامه نویسان: ارتباط با سایر برنامه نویسان می تواند به برنامه نویسان کمک کند تا احساس تنهایی و انزوا را کاهش دهند.
- مشاوره و روان درمانی: در برخی موارد، ممکن است نیاز به کمک یک متخصص برای حل مشکلات روانی باشد.
در ادامه، به بررسی هر یک از این روش ها به طور مفصل می پردازیم.
تعیین اهداف واقع بینانه
یکی از مهم ترین کارهایی که یک برنامه نویس می تواند برای حل مشکلات روانی خود انجام دهد، تعیین اهداف واقع بینانه است. اهداف باید واضح، مشخص و قابل دستیابی باشند. اهداف باید به گونه ای باشند که برنامه نویس بتواند به طور مداوم پیشرفت خود را در آن ها مشاهده کند.
برای تعیین اهداف واقع بینانه، برنامه نویسان می توانند از روش های زیر استفاده کنند:
- فهرست کردن اهداف کوتاه مدت و بلند مدت: ابتدا باید اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود را فهرست کنید. اهداف کوتاه مدت، اهدافی هستند که می توانید در مدت زمان کوتاهی (یک ماه، سه ماه یا یک سال) به آن ها دست پیدا کنید. اهداف بلند مدت، اهدافی هستند که به زمان بیشتری برای دستیابی نیاز دارند (دو سال یا بیشتر).
- اولویت بندی اهداف: پس از فهرست کردن اهداف، باید آن ها را بر اساس اهمیت و اولویت مرتب کنید. اهداف مهم تر را در اولویت قرار دهید.
- برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف: برای هر یک از اهداف خود، یک برنامه ریزی دقیق انجام دهید. این برنامه ریزی باید شامل مراحل رسیدن به هدف، زمان بندی و منابع مورد نیاز باشد.
آموزش و یادگیری مداوم
دنیای فناوری به سرعت در حال تغییر است. بنابراین، برای اینکه یک برنامه نویس موفق باشد، باید به طور مداوم مهارت های خود را به روز نگه دارد. یادگیری مهارت های جدید می تواند به برنامه نویسان کمک کند تا احساس مفید بودن و ارزشمند بودن داشته باشند.
برای آموزش و یادگیری مداوم، برنامه نویسان می توانند از روش های زیر استفاده کنند:
- شرکت در دوره های آموزشی آنلاین یا حضوری: دوره های آموزشی می توانند به برنامه نویسان کمک کنند تا دانش و مهارت های خود را در زمینه های مختلف توسعه دهند.
- خواندن کتاب ها و مقالات مرتبط با فناوری: خواندن کتاب ها و مقالات می تواند به برنامه نویسان کمک کند تا از آخرین روندهای فناوری آگاه شوند.
- حضور در کنفرانس ها و همایش های فناوری: کنفرانس ها و همایش های فناوری می توانند فرصت مناسبی برای برنامه نویسان فراهم کنند تا با سایر متخصصان در این حوزه ارتباط برقرار کنند و از تجربیات آن ها بیاموزند.
تعادل بین کار و زندگی شخصی
یکی از مهم ترین عواملی که می تواند به سلامت روان برنامه نویسان کمک کند، تعادل بین کار و زندگی شخصی است. برنامه نویسان باید زمان کافی برای استراحت و تفریح داشته باشند. استراحت و تفریح می تواند به کاهش استرس و اضطراب کمک کند و به برنامه نویسان کمک کند تا ذهن خود را بازیابی کنند.
برای ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی، برنامه نویسان می توانند از روش های زیر استفاده کنند:
- محدود کردن ساعات کاری خود: برنامه نویسان باید ساعات کاری خود را محدود کنند و از کار کردن بیش از حد خودداری کنند.
- تعطیلات منظم: برنامه نویسان باید به طور منظم تعطیلات بگیرند تا بتوانند از کار و استرس آن فاصله بگیرند.
- فعالیت های خارج از کار: برنامه نویسان باید فعالیت های خارج از کار داشته باشند تا بتوانند از کار خود فاصله بگیرند و به استراحت بپردازند.
با این که وقتی گفتی ازش متنفری دلم برای آقای ایکس کباب شد ولی خیلی کل مطلب حق بود