استراتژی محتوا چیست؟ ساختاردهی و مدیریت

در بخش اول مطلب «استراتژی محتوا چیست؟» شما را با مفاهیم ابتدایی این حوزه آشنا کردم و همچنین اولین قدم برای پیاده‌سازی استراتژی محتوا، یعنی درک مخاطب و پیاده‌سازی پرسونا را بررسی کردم. در بخش آخر قصد دارم در ارتباط با ساختاردهی محتوا و فرایندهای مدیریتی صحبت کنم و همچنین اجزاء دیگر استراتژی محتوا و Stageهای باقی‌مانده را توضیح دهم.

آنالیز و ساختاردهی

بعد از مرحله مخاطب، انگیزه‌ها و اهداف، حال نوبت به آنالیز و ساختاردهی محتواست. این دو کلمه خود دو مرحله جداگانه در این فرایند هستند:

  • آنالیز و بررسی محتوای از پیش منتشر شده و جدید در جهت بهینه‌سازی آن‌ها براساس اهداف و مخاطب (مرحله قبلی)
  • ساختاردهی محتوا اشاره به پیاده‌سازی یک نقشه محتوایی در جهت ساده‌سازی فرایند دسترسی‌پذیری به محتوا دارد.

با آنالیز شروع می‌کنیم. در مرحله اول نیاز است که لیستی از تمام محتوایی که روی وبسایت قرار گرفته را همراه با اطلاعات کاملی راجع به آن تهیه کنیم. برای این‌کار جدولی مانند زیر پیاده‌سازی کنید و بعد براساس محتوایی که دارید آن را پر کنید. پیشنهاد می‌کنم از ابزاری مثل Google Spreadsheet یا موارد شبیه به آن استفاده کنید.

مشاهده‌پذیری درعنوانتوضیحاتارتباطنوعوضعیتمدلنویسنده
مکانی که محتوا
نمایش داده
می‌شود.
عنوان مطلبتوضیحات مطلبلینک‌های استفاده
شده در مطلب
نوع مطلبوضعیت
انتشار
مدل صفحهنویسنده مطلب
صفحه اصلیارائه زیرساختی
مطمئن
تلاش ما،
ارائه زیرساختی
مطمئن و مقیاس‌پذیر
برای وبسایت
شماست.
لینک به صفحه
مطلب زیرساخت
چیست؟
برگهمنتشر شده
یا
در دست انتشار
لندینگفلانی

با تهیه چنین نقشه‌ای ما درک یکپارچه‌ای از تمام حالت‌های محتوایی که داریم پیدا خواهیم کرد. قدم بعدی بررسی کیفی این موارد به‌صورت جداگانه است. کیفیت محتوایی باید براساس اهداف و مخاطبین موجود کسب‌وکارمان باشد که در مطلب قبلی آن را بررسی کردیم. محتوایی که نتواند در جهت اهداف ما حرکت کند یا باید به‌روزرسانی شود و یا حذف!

برای تصمیم‌گیری بهتر در این فرایند بهتر است براساس سوالات زیر پیش بروید:

  • آیا محتوا مورد نظر با اهداف پروژه سازگاری دارد؟
  • آیا برای مخاطب مفید است؟
  • آیا محتوا سازگار است و لحن و پیام یکپارچه‌ای دارد؟
  • آیا محتوا پشتیبانی می‌شود؟ (به این معنا که برنامه‌ای برای به‌روزرسانی مداوم آن و لینک‌دهی از طرف محتوای دیگر به آن وجود دارد یا خیر)

با پاسخ به این سوالات برای هر مطلب شما می‌توانید به این درک برسید که آیا محتوا مورد نظر به درستی تهیه شده و یا نیاز به به‌روزرسانی دارد!

مدل‌های محتوایی

موضوع مهم دیگری در ارتباط با محتوا، مدل‌های محتوایی‌ست. همه محتوای شما وبلاگ یا لندینگ نیستند، در نتیجه باید براساس استراتژی محتوا تصمیم بگیرید که:

  • از چه مدل‌های محتوایی استفاده کنید
  • کجا از هر کدام این مدل‌ها استفاده کنید
  • لحن، هدف و فرایند پیاده‌سازی هر کدام از این مدل‌ها را مشخص کنید

مدل‌سازی محتوایی به شما کمک می‌کند تا هر بخش از محتوای خود را در Zoneهای مختلف قرار داده و به‌صورت ویژه و مستقل به هرکدام نگاه کنید.

برای مثال اگر شما سه مدل محتوایی وبلاگ، لندینگ و محصول داشته باشید، برنامه‌ریزی محتوایی جداگانه به شما این کمک را می‌کند تا بهتر با وظیفه هر بخش برخورد کرده و الگوی ثابت و درستی را پیاده‌سازی کنید.

سناریوهای دسترسی

تصور کنید شما یک فروشگاه اینترنتی دارید و در نهایت قصدتان از راه‌اندازی این کسب و کار فروش محصول است. حال در فرایند محتوانویسی‌تان این فرض را نیز در نظر می‌گیریم که شما سه مدل محتوایی لندینگ، محصول و وبلاگ در اختیار دارید.

زمانی که کاربر وارد صفحه اصلی وبسایت‌تان شود چگونه می‌تواند به یکی از محصولات‌تان دسترسی پیدا کند؟ چه محتوا و چه ساختاری را برای این فرایند پیاده‌سازی کرده‌اید؟

یکی از اهداف استراتژی محتوا، پیاده‌سازی سناریوهای دسترسی کاربر به یک مطلب خاص (چه محصول، چه بلاگ پست و…) است. برای مثال آیا لینکی از دسته‌بندی محصولات در لندینگ اصلی قرار داده‌اید؟ آیا در مطالب وبلاگی‌تان سعی کرده‌اید که مخاطب را به صفحات محصولی‌تان هدایت کنید؟ آیا قرار دادن یک لینک از محصول‌تان در مطالب وبلاگی کافی‌ست؟ آیا مشتری به سادگی می‌تواند به بخش‌های مختلف محتوایی دسترسی پیدا کند؟

تمام این پرسش‌ها در جهت پیدا کردن آسیب‌پذیری‌های احتمالی و پیاده‌سازی دسترسی آسان به محتواست. اگر شما محصول یا مطلب خاصی دارید و روشی برای دسترسی آسان به آن پیاده‌سازی نکرده‌اید، بنابراین باید از ابتدا تمام مراحل پیاده‌سازی سناریو دسترسی را پیش بگیرید.

این موضوع جدای از پیاده‌سازی محتوایی نیاز به بررسی از طرف تیم فنی نیز داشته و باید طراحان رابط و تجربه کاربری نیز روی این مسئله کار کنند.

ساده‌سازی و تسریع فرایندها

بعد از آنالیز و ساختار‌دهی، در Stage سوم نیاز است که با تهیه قالب‌های آماده، فرایند پیاده‌سازی استراتژی‌های‌مان را سریع‌تر کنیم. تهیه استراتژی محتوا و تحلیل‌های انجام دادنی می‌تواند بسیار هزینه‌آور باشد و به همین دلیل باید دنبال روالی برای سرعت‌بخشی به آن باشیم.

برای انجام این‌کار به تمام مراحلی که طی می‌شود فکر کنید و آن‌ها را تبدیل به مستندات، فایل‌های اکسلی، فلوچارت و… بکنید. با انجام این‌کار شما یک فرایند کاری را پیاده‌سازی کرده‌اید که با تکرار آن دیگر نیازی به تهیه این فایل‌ها نخواهید داشت. تنها نیاز است که داده‌های جدید را در آن‌ها قرار دهید.

در کنار این فایل‌ها سه استاندارد را برای جریان محتوای‌تان تعیین کرده و براساس آن‌ها پیش بروید:

  • لحن و سبک نوشتاری: تعیین کنید که محتوای‌تان چه لحن و سبک نوشتاری دارند. می‌توان برای هر بخش از محتوا از سبک‌های مختلفی استفاده کرد و یا اینکه ثابت باشد. در نهایت نیاز است که این موضوع را مستند کرده و با ورود اعضای جدید یا مطرح شدن سوال راجع به لحن و سبک نوشتار، سند خاصی برای این موضوع داشته باشید.
  • استایل: استایل‌ها محتوایی را تعریف کرده و مستند کنید. این استایل شامل شیوه‌نامه استفاده از محتوای بصری، دکمه‌ها، ساختاربندی مقاله و… می‌شود.
  • لایه‌های مدیریت: تعیین کنید که چه کسی مسئول چه بخشی است. در وبسایت‌هایی که به محتوا اهمیت می‌دهند، امکان تولید محتوا توسط یک نفر تقریبا غیرممکن بوده و نیاز به تیم دارند. در نتیجه هر کدام از اعضای تیم باید به درستی وظیفه خود را بدانند و دامنه گستردگی کارشان را درک کنند.

ایجاد حاکمیت محتوایی و مدیریت

ایجاد حاکمیت محتوایی به دو موضوع در سطح تیم و در سطح مخاطب اشاره دارد. برای درک این موضوع بیایید هر کدام را به‌صورت جداگانه بررسی کنیم:

  • سطح تیم: برای ایجاد حاکمیت محتوایی در سطح تیم نیاز است که چهار فرایند زیر انجام شود:
    • تعیین نقش هر فرد در تیم تولید محتوا
    • ساخت روند کاری برای توسعه محتوا
    • ایجاد سیاست‌های محتوایی با ایجاد شیوه‌نامه‌ها و استانداردهای ویرایشی
    • اطمینان از سازگاری و ایجاد برنامه‌ای برای به‌روزرسانی‌ها و به‌اشتراک گذاری فرایندها
  • سطح مخاطب: برای برخی از حالت‌های محتوایی، تبدیل شدن به Truth Source یا منبع حقیقت یکی از چشم‌اندازهای استراتژیست‌های محتوایی‌ست. برای مثال تصور کنید که وبلاگ من در مرحله‌ای تبدیل به یکی از بهترین منابع یادگیری تولید محتوا شود. در این حالت من توانسته‌ام سطحی از حاکمیت محتوایی را بدست بیاورم. البته این موضوع برای همه کسب‌وکارها صدق نکرده و ممکن است مفید نیز نباشد چرا که مسئولیت‌های زیادی را به وجود می‌آورد.

در بخش مدیریت، نیاز است که به یکسری از موضوعات توجه ویژه‌ای شود:

  • بودجه: برای پیاده‌سازی استراتژی محتوا و عملی کردن آن نیاز به بودجه هست، اما چقدر؟ چرا؟ چگونه بودجه خرج می‌شود؟ و… تمام مواردی است که در بخش بودجه باید به آن پاسخ داده شود.
  • اندازه‌گیری موفقیت: پس از پیاده‌سازی استراتژی محتوا نیاز است که میزان موفقیت‌آمیز بودن آن را بررسی کرد. این مورد یک فرایند دائمی بوده و باید در زمان‌های مختلف انجام شود.
  • مدیریت تغییرات: تصور کنید که استراتژی محتوایی شما در بخش‌هایی با شکست مواجه شده و یا نیاز به بهبود دارد، در این موارد نیاز است که پس از اعمال تغییرات، کاری کنید که تمام پروسه‌های پیش از خود نابود نشده و همه چیز براساس اصول و ساختار استاندارد پیش برود.

در پایان

استراتژی محتوا مبحثی طولانی و حقیقتا وقت‌گیر است. به همین دلیل باید هم فرایند یادگیری و هم فرایند پیاده‌سازی آن را با صبر و حوصله پیش ببرید. باید این موضوع را در نظر بگیرید که بدلیل مدل محتوایی وبلاگی، پتانسیلی برای آموزش کامل بحث استراتژی محتوا وجود ندارد و دو مطلب استراتژی محتوا نوشته شده به‌صورت جزئی نوشته شده‌اند. در بیشتر شرکت‌های محتوا محور نیز استراتژی محتوایی توسط کسی پیاده‌سازی می‌شود که در واقع شغل‌ش استراتژیست است. بنابراین حوزه‌ای بسیار تخصصی بوده و نیاز است که فرایند یادگیری کاملی برای آن طی شود.

در مطلب «How to Become a Content Strategist» شما با نقشه راه تبدیل شدن به یک استراتژیست محتوا همراه خواهید شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب وبلاگ