طول محتوا باید چند کلمه باشه؟

این سوال سختیه و دلیل سخت بودن‌ش اینه که اگه دنبال یه جواب سرراست و واضح برای این سوال باشیم مطمئنا بدون در نظر گرفتن یکسری فاکتور، ناممکن خواهد بود. سوال «طول محتوا باید چند کلمه باشه؟» مثل اینه بپرسیم چقدر از قرص ویتامین D3 استفاده کنم؟ حالا البته خیلی مثال خلاقانه‌ای نبود اما در نهایت برای پاسخ به این پرسش هم نیازه که یه سری فاکتور اندازه‌گیری بشه و در نهایت براساس نیازمندی‌تون اون مقدار رو تعیین کنیم.

طول محتوا یک فاکتور خیلی مهم در مسئله دیجیتال مارکتینگ، بالا بردن رنک سئو، بهبود تجربه کاربری وبسایت و… هستش و نباید سرسری ازش عبور کنیم. به همین دلیل من قصد دارم امروز شما رو با فاکتورهایی آشنا کنم که در نهایت باعث میشه طول محتوایی که باید تولید کنید دستتون بیاد. جدای از اون یکسری استاندارد برای حجم تولید محتوا براساس تعداد کلمه رو بهتون می‌گم.

آیا یک نرخ یا محدوده استاندارد برای طول محتوا براساس کلمه وجود داره؟

بله اما نه خیلی دقیق! بعضی از متخصصین حوزه دیجیتال مارکتینگ پیشنهاد میدن که محدوده تولید محتوا شما بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ کلمه باشه اما این جواب خیلی خیلی کلیه و برای همه هم پیشنهاد نمیشه. مثلا وبسایت‌های خبری که قصد دارند به سرعت یک موضوعی رو با خواننده‌هاشون به اشتراک بذارن از ۳۰۰ تا ۶۰۰ کلمه برای اینکار استفاده می‌کنن. یه وبسایت آموزشی برای توضیح یک ویژگی از یک سرویس از ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ کلمه استفاده میکنه و… . می‌بینید که سناریوهای مختلف، محدوده‌های متفاوتی از تعداد کلمات رو بهمون نشون میدن.

اینکه چه محدوده‌ای از تعداد کلمات برای تولید محتوا باید استفاده بشه بستگی به موضوعات مختلفی داره. مثلا:

  • استراتژی محتوایی وبسایت چییه؟ تبدیل بازدید کننده به مشتری، تبدیل خواننده به خریدار یک محصول خاص و…
  • مخاطبین‌ش چه افرادی هستند؟ خانوم‌ اند یا آقا؟ سنشون چقدره؟ کارمندند یا بازاری؟ و…
  • نوع محتوایی که قراره تولید بشه چییه؟ بلاگ پست، مقاله تخصصی، سوال و جواب و…
  • پلتفرمی که قراره این محتوا توش بارگذاری بشه چییه؟ بلاگ؟ توییتر؟ اینستاگرام؟ لند پیج؟
  • و…

تمام مواردی که بهشون اشاره کردم روی اینکه چه تعداد کلمه‌ای برای یک محتوا باید در نظر گرفته بشه تاثیر می‌ذاره. اما در نهایت همه چیز به مخاطبین وبسایت شما بستگی داره، ما تمام این فاکتورها رو برای این در نظر می‌گیریم که بتونیم بازدید کننده رو به مشتری یا مخاطب همیشگی تبدیل کنیم و برای همین نیازه که نیازمندی اونا رو در نظر بگیریم. اگه که بعد نیازمندی مخاطبین به این نتیجه رسیدید که حجم تولید محتوای شما باید به ازای هر پست ۵۰۰ کلمه باشه، پس بیخیال هر استانداردی که میگه حجم محتوا باید ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ تا باشه! اما یادتون نره که خود سنجیدن نیاز کاربر به شناسایی و بررسی فاکتورهای دیگه‌ای که گفتم نیاز داره.

بررسی فاکتورهای اصلی برای تعیین طول محتوا بلاگ پست

برای اینکه تعیین کنید که یک بلاگ پست (مطلب وبلاگی) چه تعداد کلمات رو باید شامل بشه چند فاکتور اساسی وجود داره:

آیکون تیک کسب و کار مورد نظرتون رو بشناسید

بعضی از کسب و کارها برای معرفی محصول‌شون نیاز به تولید محتوای بیشتری (به لحاظ طولی) دارن و بعضی از سرویس‌ها و کسب و کارها از اونجایی آشناتر هستن میشه با کلمات کمتری توصیف‌شون کرد.

آیکون تیک نیازمندی مخاطبین‌تون رو درک کنید

فرض کنید شما مخاطب کسب و کار/مجله/فروشگاه X هستید. در این صورت می‌خواهید مطلبی که می‌خونید کوتاه باشه یا طولانی؟ می‌خواهید تمام سوالاتی که تو ذهن‌تون هست رو پاسخ بده یا نه؟ می‌خواهید مطلب خیلی تخصصی بشه یا سطحی و کلی؟ خب شما دارید برای مخاطبین می‌نویسید نه برای دل خودتون، پس اونا رو دریابید!

آیکون تیک وضعیت مخاطب در خرید محصول رو در نظر بگیرید

در هر مرحله از فروش محصول نوع خاصی از محتوا با حجم خاصی ازش رو باید ارائه بدید. مثلا قصد دارید در یک بلاگ پست محصول رو معرفی کنید؟ خب کامل معرفی کنید، قصد دارید به صورت یک ضرب و العجل محصول رو به مخاطب بشناسونید؟ خب کوتاه و تا جایی که می‌تونید مفید (نیازمندی‌ها رو مشکلی که این محصول قراره حل بکنه) محصول رو معرفی کنید.

آیکون تیک کلمه کلیدی‌تون رو در نظر بگیرید

اگه کلمه کلیدی‌تون به دنبال پاسخ دادن به یک پرسش هستش، پس سعی کنید مستقیم پرسش رو پاسخ بدید و از حاشیه دوری کنید. اگر کلمه کلیدی‌تون رقیب زیاد داره و دامنه محتوایی زیادی داره بیشتر از ۱۰۰۰ کلمه بنویسید.

این مسئله رقیب و کلمه کلیدی مفهوم خیلی مهمیه توی بازاریابی محتوا که باید بعدا یه مطلب کامل راجع بهش بنویسم!

تعداد کلمات مناسب براساس نوع و هدف محتوا

نوع محتوا روی محدوده تعداد کلمات تاثیرگذار است
بررسی چندین نوع محتوایی و تعداد کلمات ایده‌آل برای هرکدام || منبع تصویر

بلاگ پست یا مطلب وبلاگی تنها یک نوع از ده‌ها نوع محتوایی‌ست که در وبسایت‌ها قرار می‌گیرد. هر مطلبی بر اساس اینکه از چه نوع محتوا و ساختاری برخوردار است می‌تواند حجم یا طول متفاوتی داشته باشد. بیایید با چند نوع محتوایی و تعداد کلمات مناسب برای آن‌ها آشنا شویم:

  • محتوای خبری روزانه: ایده‌آل‌ترین حجم برای تولید محتوای خبری روزانه بین ۳۰۰ تا ۶۰۰ کلمه‌ست. شما باید بتونید مخاطب رو در کمتر از ۲-۳ دقیقه در جریان محتوای خبر و جزئیات کلی‌ش قرار بدید.
  • اخبار و بروزرسانی‌های وبسایت: منظور از اخبار وبسایت مثلا در جریان گذاشتن کاربران در ارتباط با ویژگی‌های جدید وبسایت، بروزرسانی ساختار، تخفیف‌ها و… است. بسته به اینکه حجم ویژگی‌ها و آپدیت‌های وبسایت چقدر است، تعداد محتوای این نوع از مطالب می‌تواند متغیر باشد. اما حاشیه نوشتن و به موضوعات دیگه پرداختن توی این موضوع ممنوعه باید مستقیم و سرراست بنویسید و تمام.
  • مقالات: مقالات هدف مشخصی دارن و اون آشنا کردن مخاطب با یک موضوع هستش. محتوای مقالات باید جامع، همه فهم و کاربردی باشه و برای این موضوع معمولا نیازه که کلمات زیادی رو بنویسد. ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ کلمه برای این نوع از محتوا می‌تونه خوب باشه.
  • معرفی سرویس: اگر قصد معرفی یکی از سرویس‌های وبسایت‌تان در بین ده‌ها سرویس دیگر را دارید سعی کنید خلاصه بنویسید. از ۳۰۰ تا ۵۰۰ کلمه استفاده کنید و مطمئن شوید که از عناوین زیر استفاده می‌کنید:
    • عنوان و تگ لاین سرویس
    • شرح کلی سرویس
    • ویژگی‌های آن
    • سوالات متداول
  • محصول‌نویسی: این مورد خیلی چالش برانگیزه و باید براساس نوع محصول و برند و… تعداد کلمات‌ش رو تعیین کنید. بعضی از محصول‌ها جزئیات بیشتری دارند و بعضی کمتر. مثلا یک لامپ ۱۰۰ ولتی مطمئنا از یک لپ تاپ گیمینگ ایسوس نیاز به محتوای کمتری برای معرفی داره. به همین دلیل در این مورد نمیشه نظر استانداردی رو ارائه داد.

مثال عملی نتیجه‌گیری

مطمئنا فاکتورهای خیلی زیادی برای تعیین تعداد کلمات یک محتوا وجود داره و باید براساس استراتژی محتوایی در نظر گرفته بشه. اما مواردی که من توی این مطلب گفتم در استانداردترین و البته کلی‌ترین حالت ممکن بود و در واقع گاید‌لاین شخصی خودم رو باهاتون به اشتراک گذاشتم.

گزارش هفتگی ۷ مهر – شب یا روز؟

گزارش هفتگی هفته اول مهر ماه

این هفته جدای از کارهای روتینی که بایستی انجام می‌دادم با دو چالش یا سوال روبرو شدم. اولین پرسش راجع به ساعت کاری و تنظیم خواب و چیزهایی از این دست بود و چالش بعدی «ناتوانی» در انجام یک تسک بود که قصد دارم به صورت کوتاه توی این گزارش هفتگی راجع به هر دوتاشون صحبت بکنم و بعد کارهایی که این هفته انجام دادم رو فهرست بندی کنم.

چالش خواب – شب یا روز

من از اون آدمایی هستم که معمولا تو طول روز خوابم میاد، کسلم، خلاقیت ندارم و در نهایت نمی‌تونم خیلی خوب کارها رو انجام بدم. البته چون بیشتر تجربه کاری من دورکاری بوده و همیشه تو خونه بودم اینجوریه وگرنه یه مدت که توی دفتر کار می‌کردم و مجبور به کار از ساعت ۸ تا ۱۷ بودم همه چیز خودش رو به حالت عادی تنظیم کرده بود. اما چند روز پیش یه پست اینستاگرامی دیدم که توش یه دکتری می‌گفت برای بهبود کار کلیه و کبد خوابتون رو تنظیم کنید و منم یه سرچی کردم و دیدم واقعا عملیه این موضوع و کلیه و مخصوصا کبد خیلی نیاز داره که در وقت مقرری (مثلا ساعت ۱۰-۱۱ شب) بخوابید و حداقل ۷ ساعت خواب رو تجربه کنید. اما چه کنیم که این موضوع برای من انجام پذیر نیست چون که من معمولا کارهام رو از ساعت ۴ عصر تا ۴ صبح انجام می‌دم و بقیه روز رو یا می‌خوابم یا به اموارت عادی زندگی می‌گذرونم. خلاصه که کبد جان فعلا شرمنده.

ناتوانی در انجام تسک

توی ۶ سالی که از فعالیت کاری‌م می‌گذره تسک‌های خیلی کمی بوده که از پسشون بر نیومده باشم، اگه درست به خاطر بیارم کلا چهار دفعه تا به اینجا از پس انجام دادن یه تسک برنیومدم و هر بار هم که این اتفاق پیش اومده کلی خودم رو شماتت کردم. ولی خب این موضوع اجتناب‌ناپذیره و ۴ تسک برای ۶ سال هم عدد خاصی نیست. این هفته این عدد به ۵ تا رسید. یه محتوای تخصصی ۱۶۰۰ کلمه‌ای راجع به DevOps Culture از من خواستند که در جواب تسک گفتم که نمی‌تونم محتوا برای این موضوع بنویسم و در نهایت فقط می‌تونم یک ترجمه صرف رو ارائه بدم که خودم با ترجمه مستقیم هم حال نمی‌کنم و بیشتر شبیه به ضایع کردن موضوعه. خلاصه من اینو توضیح دادم و تیمی که باهاشون کار می‌کنم خیلی حرفه‌ای گفت که اوکیه و تسک بعدی رو برام فرستادند. ولی این بار هم بخاطر توجیهی که خودم داشتم و هم به خاطر رفتار اونا احساس شماتت نکردم و در نهایت خیلی عادی پیش رفت. اینو گفتم که هم برای کارفرما و هم برای کارکن (کسی که کار رو انجام میده در این مثال خودم) تجربه‌ای بشه از نحوه برخورد با اینجور مسائل.

انگلیسی نوشتن رو شروع کردم

خوشبختانه تصمیم گرفتم که در اوقات بیکاری هم مطالعه و هم نوشته‌های شخصی‌م رو به زبان انگلیسی انجام بدم تا بلکه بتونم وارد بازار کار جهانی بشم و درآمد دلاری کسب کنم. اولین نوشته تخصصی رو هم منتشر کردم و خوشحال می‌شم از طریق این لینک بخونیدش.

مقالات نوشته شده هفته اول مهر ماه

توی این هفته ۱ مطلب با عنوان زیر رو توی این وبلاگ قرار دادم که بنظرم از کم کاری نبود بلکه تسک‌های زیاد دیگه‌ای داشتم:

۵ مطلب برای راکت تولید و تهیه شد که به شرح لیست زیر هستند.

برای پچیم ۳ مقاله با عناوین زیر نوشته شد:

برای هم‌روش هم ۱ مقاله با عنوان زیر نوشته شد:

  • SRE چیست؟

به نسبت هفته‌های قبل کمی تسک‌های کمتری داشتم و خوشبختانه کمی استراحت کردم چون سه هفته پیش واقعا کار زیاد بود و واقعا به دو ساعت کمتر کار کردن تو روز حداقل برای یک هفته نیاز داشتم.

Technical Content Writer کیست؟

فرایند تولید محتوا توی استانداردترین حالت‌ش به این شکله که شما توی یه شرکتی استخدام می‌شید و با محصولات و سرویس‌های اون شرکت آشنا می‌‌شید و در نهایت برای این محصولات براساس یک پلن مارکتینگ، محتوا تولید می‌کنید. این کلی‌ترین تعریفی هستش که از یک تولید کننده محتوای متنی به عنوان یک شغل میشه گفت.

نویسنده محتوای تخصصی و تکنیکال

اما این تمام ماجرا نیست. شرکت‌های ایرانی به صورت کلی ایده‌ای از اینکه تولید محتوا خودش دسته‌بندی‌های متفاوتی داره ندارن و مقصر هم نیستند چون حقیقتا یک تیم متخصص معمولا مدیریت شرکت رو بر عهده نمی‌گیره و متخصص منابع انسانی هم چندان در این زمینه متبحر نیست که ایده‌آل اینه که این افراد بدونن که دقیقا چه کسی رو باید برای چه چیزی استخدام کنند.

مثلا مطمئنم هنوز کمتر کسی هست که بدونه Content Specialist و Copywriter چه فرقی با همدیگه دارن. در این دسته بندی یک حالت دیگه وجود داره که Technical Content Writer یا تولیدکننده محتوا تکنیکال یا تخصصی نام داره. امروز می‌خوام راجع به کارهایی که این بنده خدا انجام می‌ده صحبت کنم.

نویسنده محتوا تکنیکال

نویسنده محتوای تخصصی یا تکنیکال کسی هستش که قبل از اینکه نویسنده باشه، در اون زمینه‌ای که قراره کار بکنه متخصص هستش. برای مثال اگه قراره شما محتوای سرویس‌ها و وبلاگ یک شرکت فعال در زمینه «آموزش برنامه نویسی» یا «ارائه دهنده زیرساخت ابری» یا «طراح تجربه و رابط کاربری» رو تولید کنید قدم اول اینه که شما باید با اصل موضوع آشنا باشید و بدونید که مثلا Object Oriented Programming یا برنامه نویسی شئ‌گرا، کوبرنتیز، User Testing و… چی هستند.

این شکل با حالت تولید محتوای وبسایت فروشگاهی کاملا فرق داره. در سناریو فروشگاه مثلا لوازم آرایشی و بهداشتی، شما ابتدای کار در هفته اول با محصولات شرکت‌ آشنا می‌شید و بعد برای هر کدوم از محصولات براساس نیاز روزمره تولید محتوا می‌کنید. مخاطبین شما در این حالت عموم جامعه هستند و کسی که قراره مثلا کرم ضد آفتاب از وبسایت شما خریداری کنه نیازی نداره که ترکیبات شیمیایی اون رو بدونه و شما هم اینو براش شرح بدید.

در نتیجه نویسنده محتوای تکنیکال و تخصصی یا Technical Content Writer قبل از اینکه وارد حوزه نویسندگی بشه باید به خوبی با اون حوزه آشنایی داشته باشه. من برای وبسایت آموزشی راکت، سرویس دهنده پچیم و خدمات ابری هم‌روش دارم کار می‌کنم و با توجه به اینکه سابقه برنامه‌نویسی دارم و مدرک کارشناسی‌م مهندسی نرم افزار هستش با این حوزه به خوبی آشنایی دارم.

یکی از چالش‌هایی که در مدیریت تیم نویسندگان هم چند باری پیش اومد این بود که مدیریت یکی از این وبسایت‌ها یکسری تولید کننده محتوا رو استخدام کرده بود که اصلا نمی‌دونستند مثلا Forward Proxy کارش چیه و مقالات و مطالبی هم در این زمینه تولید می‌کردند! دهن منی که قرار بود این مطالب رو بازبینی کنم سر این موضوع سرویس شد.

به شخصه من با این حوزه از تولید محتوا بیشتر حال می‌کنم و می‌تونم مفید‌تر باشم. اما خب همیشه این موضوع هم دست من نیست. یادمه اوایل کار تولید محتوا با یک وبسایتی کار می‌کردم به اسم خوگر که صندلی و مبلمان و میز کاری و… رو تولید می‌کرد و قرار شد من برای محصولات اونا تولید محتوا بکنم. یکی از کسل‌ کننده‌ترین کارهایی بود که تا به امروز انجام دادم و واقعا بیزارم از اون تجربه. صندلی با نشیمنگاه راحت مثلا کلمه کلیدی بود و من باید راجع به این قضیه می‌نوشتم :\.

تولید کنندگان محتوای تخصصی معمولا حقوق بیشتری دریافت می‌کنند یا باید بکنند (مملکت شیر تو شیر باید و نباید نداره و معلوم نیست همه چی چجوری پیش میره) و بیشتر محتوایی که تولید می‌کنند مربوط به وبلاگ، توضیحات محصولات و محتوای آموزشیه. همچنین ریپورتاژ‌های مربوط به محصولات و سرویس‌ها هم غیر مستقیم وظیفه این فرد هستش که البته ترکیبی با تیم بازاریابی محتوا پیش میره این موضوع.

وضعیت درآمدی یک محتوا نویس تخصصی در شرکت‌های بین‌المللی تقریبا متوسطه و میانگین حقوق دریافتی‌شون سالیانه ۷۰ هزار دلاره که نسبتا مطلوب به حساب می‌آد. –Indeed

منم جدیدا تصمیم گرفتم تا با تولید محتوای تخصصی به زبان انگلیسی، خودم رو برای بازار کار بین‌المللی آماده کنم و سر اینکه محتوا نویس تخصصی ماهیانه باید بیشتر از ۲۰ میلیون درآمد داشته باشه خودمو خسته نکنم. براساس تعداد کلمات هم متوجه شدم که میانگین دریافتی یک نویسنده محتوای تخصصی در وبسایت‌های فریلنسری به ازای هر هزار کلمه ۵۰ تا ۱۰۰ دلاره که براساس تجربیات و سابقه کاری و البته موضوع در نظر گرفته میشه. مبلغ خیلی خوبی برای دوستان فریلنسر به حساب می‌آد.

نمونه‌هایی از آگهی نویسنده محتوای تخصصی و تکنیکال رو می‌تونید توی صفحه geeksforgeeks careers مشاهده کنید.

اولین تجربه تولید محتوای تکنیکال به زبان انگلیسی

مدتیه که خودم رو آماده می‌کنم برای اینکه به صورت دورکاری با وبسایت‌های خارجی کار بکنم و توی بلاگ‌ها و قسمت مستندات به یه Technical Content Writer تبدیل بشم. اولین قدمم رو پارسال با گرفتن آیلتس برداشتم اما حقیقت‌ش رو بگم چندان کمکی توی نوشتن بهم نکرد و نتونستم خیلی توی مسئله Creative Writing روش حساب کنم. به همین دلیل تصمیم گرفتم تا به جای مطالعه کتاب به زبان فارسی یا کوردی، کلا روند مطالعاتی‌م رو به زبون انگلیسی دنبال کنم و در اولین تلاش یک بلاگ پست نوشتم.

البته اینکه چقدر موفق بودم یا نه به مخاطبین بستگی داره اما به صورت کلی خودم از این بلاگ پست خیلی خوشم اومد و به نظرم رسید که واقعا می‌تونم روی این توانایی کار کنم و توسعه‌ش بدم. برای مطالعه کامل به لینک زیر مراجعه کنید:

Astro: A Web Framework for Content

بعدا در رابطه با تولید محتوای تکنیکال و اینکه چیه بیشتر صحبت می‌کنم و فعلا این یادداشت رو فقط نوشتم تا یه نمونه کار معرفی کرده باشم.

گزارش هفتگی ۳۱ شهریور – روزمرگی‌ها

یک هفته دیگه گذشت و مقالات و مطالب و تولید محتواهای جدید و چندتا چالش دیگه که به صورت یکسری نکته و یادداشت می‌نویسم. اول از همه اینکه تولید محتوا برای راکت، پچیم و هم‌روش کماکان پیش میره و توی یک هفته گذشته جمعا ۱۲ مطلب جدید نوشته شده که فکر کنم حول و حوش ۲۰ هزار کلمه باشه.

نمی‌خوام دونه به دونه مقالات رو با جزئیات‌شون بذارم فقط عناوین رو قرار میدم که مطلب شلوغ نشه. اما قبل از اون دو چیز بگم:

۱- در زمان طراحی صفحات مطالب با تولیدکننده محتوا هماهنگ کنید

من یه مطلب کامل راجع به این مسئله بعدا خواهم نوشت اما اینو الان خیلی کوتاه بگم: سعی کنید محتوانویس رو هم عضوی از تجربه کلی کاری‌تون بدونید. محتوانویس رو در جریان کارهای مربوط به طراحی صفحات وبلاگ یا نوشته‌ها قرار بدید و از اونا نظرخواهی کنید تا بلکه بتونه بهترین راهکارهای ذهنی‌ش رو بهتون ادامه بده. حتی طراح رابط و تجربه کاربری هم به اندازه تولید کنندگان محتوا با متون و وبسایت‌های متن محور روبرو نبودند در نتیجه از اونا نظر بخواید.

هم راکت و هم پچیم خوشبختانه در این مسائل از من نظر خواستند و خیلی فعالانه در این مسائل باهاشون همکاری کردم و در نتیجه راکت که طراحی‌ش رو به اتمام رسوند و پچیم هم در دست ساخت هستش که این هفته و البته هفته‌های بعد باهاشون برای طراحی صفحات وبلاگ همکاری کردم و خواهم کردم.

۲- شرایط ایده‌آل نیست (برای مخاطبین لینکدین)

وضعیت OpenToWorkهامون خیلی هیجان برانگیز و جذاب نیست و اوضاع به صورتی فاجعه پیش میره. نرخ بیکاری در بین متخصصین حوزه‌های مختلف خیلی بالا رفته و کارفرما و شرکت‌های کمی هم هستند که فرصت‌های شغلی مناسبی رو ارائه بدن. کارفرما بدنبال بیگاری کشیدن از افراد متخصص هستند که البته بعضیاشون عمدا اینکار رو می‌کنن و دنبال سود بیشتر هستند و بعضی‌ها‌شون هم که به ناچار چون وضع اونا و کسب و کارهاشون خیلی روبراه نیست. در نتیجه کمتر پست‌هایی مثل «صبح زود از خواب بیدار بشید تا موفق شوید» و «رویاهاتون رو زندگی کنید» و «با لبخند صبح رو شروع کن» و… بذارید که نمک بیشتری به زخم این دوستان پاشیده نشه.

مقالات نوشته شده هفته آخر شهریور

توی این هفته ۳ مطلب با عناوین زیر رو توی همین وبلاگ قرار دادم که بیشتر جنبه آموزشی داشتند:

توی این هفته ۶ مطلب برای راکت تولید و تهیه شد که به شرح لیست زیر هستند.

برای پچیم ۲ مقاله با عناوین زیر منتشر شده:

  • چگونه در کوبرنتیز به Zero-Downtime برسیم؟
  • CDN یا شبکه توزیع محتوا چیست؟

برای هم‌روش هم ۳ مقاله با عناوین زیر منتشر شده:

  • دیتابیس (Database) چیست؟
  • etcd چیست؟
  • داکرهاب (Hub Docker) چیست؟

دو نکته کلی رو گفتم و همچنین مقالاتی که این هفته منتشر شدن رو باهاتون به اشتراک گذاشتم. امیدوارم هفته خوبی رو پیش رو داشته باشید. || منبع تصویر شاخص

۴ تکنیک برای نوشتن هدلاین جذاب و بگیر! + مثال

هدلاین یا همون عنوان مطلب، اولین و اساسی‌ترین چیزیه که در کنار تصویر شاخص می‌تونه کاربر یا بازدیدکننده رو به خودش جلب کنه. در واقع انتخاب یک هدلاین یکی از چالش برانگیزترین بخش‌های تولید محتوا به حساب می‌آد و خلاقیت و شناخت خوبی از مخاطب می‌خواد تا بتونیم یه هدلاین جذاب و گیرا بنویسیم. توی این بلاگ پست می‌خوام با ۴ تا تکنیک یا نکته آشناتون بکنم تا بتونید هدلاین‌های بهتری رو بنویسید و سعی کنید که ذهن مخاطب رو با این هدلاین‌ها درگیر کنید. هدف نهایی از نوشتن چنین هدلاین‌هایی جذب کردن مخاطب و وادار کردن اون به مطالعه ادامه مطلب و درگیر شدن با کانتکس هستش.

تکنیک‌های نوشتن عنوان مطلب

قبل از هر چیزی اینو بگم که این تکنیک‌ها رو یکجا با همدیگه و به صورت ترکیبی نباید استفاده کنید چون تعارض پیش می‌آد بینشون. هر کدوم از این تکنیک‌ها رو هم باید در چهارچوب خودش به کار ببرید و ممکنه مثلا تکنیک اول به درد یک وبلاگ رسمی نخوره و بهتر باشه از تکنیک دوم استفاده کنید. یا مثلا تکنیک سوم فقط روی شبکه‌های اجتماعی جواب میده و به درد وبسایت نمیخوره. در نتیجه عاقلانه تصمیم بگیرید که از کدومشون، کجا استفاده کنید.

۱- روی کنجکاوی مخاطب سرمایه‌گذاری کنید

با استفاده کردن از یک هدلاین رمزآلود سعی کنید تا کنجکاوی کاربر یا مخاطبتون رو به حد اعلا برسونید. یه بحثی هستش می‌گن که Mystery Or History? که در بیشتر مواقع جواب همون Mystery هستش. خیلی واضح بگم اینه که کاربر بیشتر وقتا دوست داره وارد یه بازی بشه که معلوم نیست دقیقا نهایتا به چیزی قراره برسه. این دسته از مخاطبین رو باید براساس اون پلتفرم و قسمتی که دارید براشون می‌نویسید نشانه بگیرید. مخاطبی که برای پیدا کردن یک مطلب آموزشی سر راست وارد وبسایت شما شده ممکنه که از اینجور هدلاین‌ها خوشش نیاد.

مثال عملی مثال: برنده مسابقه فردا کیه؟

مثلا اگه یک وبسایت ورزشی داشته باشید و مخاطبین‌تون هم توی تب و تاب فوتبال و… باشن با دو حالت از کنجاوی روبرو میشن. مسابقه فردا منظور کدومه؟ خب کی برنده میشه براساس آنالیز و بررسی اینا؟

۲- واضح و صریح بنویسید

یه هدلاین واضح و صریح در واقع به صورتی نوشته میشه که نتیجه کلی مطلب رو به کاربرش بگه و خیلی خودمونی بگم قرار نیست توی این تکنیک مخاطب رو بپیچونیم. چنین هدلاینی مستقیما به کاربر میگه که توی مطلب چه چیزهایی وجود داره و در نهایت چه محتوایی رو قراره مشاهده بکنه. برای وبسایت‌هایی که مخاطبین‌ش جدی‌تر هستند و هدفمند‌تر از حالت قبلی وارد وبسایت می‌شوند این تکنیک می‌تونه کاربردی باشه.

مثال عملی مثال: آموزش نصب وردپرس روی لوکال هاست

اگه یه وبسایت آموزشی داشته باشید و از این هدلاین استفاده کنید می‌تونید هم بهتر کاربر رو جذب کنید و هم سریع‌تر نیازمندی‌هاشون رو حل کنید.

۳- قدرت کلمات در نوشتن را در نظر بگیرید

توی هر زبونی یکسری کلمه وجود داره که بسته به ناخودآگاهی جمعی کاربران و بازدیدکنندگان از قدرت و سطح نفوذ‌پذیری بیشتری برخوردار هستند. این موضوع بیشتر یک مقوله روانشناسیه و باید حتما مطالعه خوبی روی این بخش از هدلاین نویسی مطالعه بشه. استفاده از کلمات و جملاتی که به کاربرتون شوک وارد می‌کنه می‌تونه خیلی اونا رو درگیر بکنه.

مثال عملی مثال: معاون رئیس جمهور عراق به قتل رسید

ببینید بین کلمات ترور، کشته و قتل یک اشتراک مفهومی وجود دارد اما هر کدوم این کلمات از قدرت متفاوتی برخوردار هستند که در نهایت باعث میشن سطح جذابیت و گیرایی متفاوتی داشته باشه.

۴- باور مخاطبین رو به چالش بکشید + قلقلک‌شون بدید!

تصور کنید برای مدت طولانی X به عنوان بهترین محصول به مخاطبین معرفی شده و اگه از مخاطبین هم بپرسید میگن که براساس تجربیاتمون X بهترین محصوله. حالا تصور کنید که با معرفی یک محصول جدید قصد دارید این باور رو نابود کنید. همین موضوع رو روی یکی از مقالات وبسایت راکت امتحان کردم و بازدید 100 هزاری گرفت در حالی که مخاطبین‌ مقالات راکت در ماه حول و حوش ۲۰ هزار نفر هستند. لینکش رو توی مثال زیر میارم:

مثال عملی مثال: Fleet رقیبی جدید برای VSCode

برنامه‌نویس‌ها و توسعه دهندگان خیلی وقته که می‌دونن VSCode بهترین ویرایشگر دنیاست و رقیبی براش وجود نداره ولی وقتی چنین هدلاینی رو دیدن با خودشون گفتن مگه میشه؟ بذار ببینیم چیه؟

جمع‌بندی

هر کدوم از تکنیک‌هایی که گفته شد در شرایط مربوط به خودش می‌تونه استفاده خیلی خوبی داشته باشه. انتخاب تکنیک اشتباه برای هر پلتفرمی می‌تونه نابود کننده باشه! نگید نگفتم ها!

بازاریابی محتوا یا Content Marketing: مزایا و معایب

کانتنت مارکتینگ یا بازاریابی محتوا یک روش اثبات شده و قویه که به شرکت‌ها و استارتاپ‌ها کمک می‌کنه تا بتونن خودشون و محصول‌شون رو به دنیا معرفی بکنند. این شکل از بازاریابی قدمت طولانی داره و خیلی وقته که ازش استفاده میشه. اما با گذشت سال‌ها از استفاده از اون، روش‌ها و تکنیک‌های جدیدی توسعه پیدا کرده که ما تولید کننده‌های محتوا با این موارد باید سر و کار داشته باشیم.

به هر حال امروز قصد دارم که از مزایا و معایب بازاریابی محتوا بگم تا به صورت خیلی واضح‌تر و البته درست‌تری با این موضوع روبرو بشید و در نهایت به صورت منطقی‌تری سراغ این حالت از بازاریابی برید.

خوبی‌ها و بدی‌های بازاریابی محتوا
مزایا و معایب بازاریابی محتوا – منبع تصویر

مزایا

من هر چی فکر کردم و به کلیات ماجرا نگاهی انداختم ۵ مزیت کلی به نظرم اومد که البته همه‌ مزایا بازاریابی محتوا رو شامل نمیشه اما این‌ها به نظرم مهمترین‌هاشون هستند:

  1. بالا بردن شانس دیده شدن: محتوا مهمترین المانی هستش که می‌تونه حضور شما در دنیای اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و موتورهای جستجوگر رو توجیه بکنه. این موارد مهمترین بسترهایی هستند که مشتریان با اونا شما رو می‌شناسند و در نهایت با شما تعامل برقرار می‌کنند. در نتیجه یک محتواگذاری خوب، کلید داشتن جایگاه خوب در دنیای اینترنت است.
  2. اعتماد‌سازی: ایجاد محتوای خوب و بهینه و البته مفید باعث میشه که مشتری‌ها با آسانی بیشتری به شما اعتماد کنند و در نهایت بتوانند از سرویس‌های شما بهره ببرند. این نکته اگه به خوبی پیاده‌سازی بشه می‌تونه دهن رقیباتون رو سرویس بکنه 🙂
  3. کم هزینه بودن: تولید محتوای خوب یکی از روش‌های کم هزینه برای بازاریابی هستش. به نسبت بیشتر حالت‌های بازاریابی، محتوا گذاری هزینه کمتری را برای شما ایجاد خواهد کرد.
  4. محتوای بیشتر، شانس بیشتر برای فروش: محتوا یکی از حالت‌های بازاریابی‌ست که مستمر بودن و به صورت مداوم تولید کردن آن، نه تنها باعث دور کردن کاربران از خودتان نمی‌شود بلکه شانس شما برای جذب مخاطب و فروش بیشتر را افزایش می‌دهد.
  5. نرخ تبدیل بالا: محتوا شانس شما برای تبدیل بازدید کننده به مشتری را بسیار بالا می‌برد چرا که جا برای استفاده از CTA و پروموشن در بین محتوا بسیار زیاد بوده و امکانات دیگر برای پیاده‌سازی تکنیک‌های تبدیلات کاربری زیاد وجود دارد.

معایب

۵ تا عیب یا مشکل یا بهتر بگم چالش هم در زمینه Content Marketing وجود داره که اونا رو هم همین زیر گفتم:

  1. زمان‌بر بودن: محتوا نویسی یکی از کارهایی‌ست که معمولا نسبت به دیگر حالت‌های بازاریابی زمان‌برتر بوده و در نتیجه به تلاش و مدت زمان زیادی نیاز دارد.
  2. نتایج دیرهنگام: نتیجه بازاریابی محتوا و تاثیرات اون معمولا کمی طول می‌کشد و در نتیجه اگر برای مشاهده نتایج عجله داشته باشید سراغ محتوا نروید. محتوا یک استراتژی بلند مدت است.
  3. رقابتی: از اونجایی که این شکل از بازاریابی یکی از اصلی‌ترین حالت‌های حضور در دنیای آنلاین است، بیشتر شرکت‌ها از این حالت استفاده می‌کنند و در نتیجه با یک حالت بسیار رقابتی روبرو هستید.
  4. نیاز به مداوم بودن: این مورد یکی از دلایلی‌ست که بسیاری از مجموعه‌ها زود از دست محتوا کلافه می‌شوند. شما باید در تولید و انتشار محتوا مداوم و مرتب باشید. در غیر اینصورت محتوای شما نمی‌تواند چندان کاربردی باشد.
  5. نیاز به متخصص: تولید محتوا نیاز به مجموعه‌ای از متخصصین دارد. نویسنده حرفه‌ای، متخصص سئو، دیزاینر و… .

جمع‌بندی

بازاریابی محتوا یک رویکرد بسیار جدی و البته اثبات شده برای پیشبرد کسب و کارهاست. تلاش کردم تا براساس اونچه که تجربه کرده‌ام در مورد مزایا و معایب بازاریابی محتوا صحبت کنم. امیدوارم مفید بوده باشه.

گاید-لاین یا شیوه‌نامه محتوایی: خوبه یا بد؟

اولین تجربه حضور من در یک تیم استارتاپی زمانی بود که یک تیم مختص به تولید محتوا در آنجا حضور نداشت و اغلب کارها به صورت آوت-سورس و پروژه‌ای صورت می‌گرفت. همه کارها هم توسط خود مدیر پیش می‌رفت و در نتیجه یک مدیر محتوا حرفه‌ای در اونجا وجود نداشت. برای همین بعد از چند ماه کار کردن به صورت پروژه‌ای و… مدیریت تصمیم گرفت تا من رو به عنوان فرد ثابت در زمینه تولید محتوا و مدیریت نویسندگان آوت-سورس استخدام بکنه.

یکی از خوشحال کننده‌ترین قسمت ماجرا این بود که مدیریت کاری به تجربه کاری طولانی مدت نداشت، بیشتر خروجی اکنون رو در نظر داشت که خوشبختانه نسبت به من نظرش خیلی مثبت بود و به همین دلیل وظایف مختلفی رو بهم داد و اعتماد خوبی بینمون شکل گرفت.

گاید لاین یا شیوه نامه محتوایی
بدون گاید-لاین محتوایی، نمیشه پیش رفت! || منبع تصویر

تجربه شخصی در نوشتن شیوه‌نامه محتوایی

اولین مواجه من با تولید گاید-لاین محتوایی درست همین زمان شروع شد. من یک هفته وقت خواستم تا یکسری گاید-لاین محتوانویسی رو آماده کنم و در نهایت به نویسندگان آوت سورس بدم تا دقیقا متوجه بشند که چطوری محتوا بنویسند و دیگه وقتی که قصد ویرایش مقالات و رویه‌های مختلف دیگه رو داشتم وقت زیادی رو تلف نکنم.

همون اول کار من وسوسه شدم که یک اشتباه خیلی لذت‌بخش رو به عنوان یک «مدیر تولید محتوا» انجام بدم که خیلی‌ها تو دام این اشتباه می‌افتد و اون هم نوشتن یک گاید-لاین محتوایی سفت و سخت و البته طولانی بود.

اما من همون نقطه شروع تصمیم گرفتم که گاید-لاین محتوایی رو خیلی کوتاه و البته با نکات مهم در نظر بگیرم بجای اینکه راجع به ریز به ریز بحث نوشتن صحبت بکنم و در نهایت طرف با خوندن گاید لاین همون اول کار جا بزنه و بگه آقا من نیستم.

این مسئله‌ای که بهتون میگم رو جدیدا من باهاش مواجه شدم. اخیرا تصمیم گرفتم تا ساعت کاری‌م رو بیشتر بکنم و با یک شرکت آموزشی کار کنم و مقالات حوزه برنامه‌نویسی رو براشون تولید کنم اما مشکل اساسی که در همون اول بوجود اومد ارسال کردن سند گاید-لاین‌شون برای من بود.

اگه بهتون بگم جمعا ۸۰ صفحه بود شاید باور نکنید اما این واقعیت داره. از چطوری نوشتن ویرگول بگیر تا اینکه پرانتز رو با کدوم کلیدهای کیبورد باید بنویسی و اعداد باید فارسی باشند و هزار مسئله مقدماتی دیگه‌ای که با توجه به رزومه‌ و نمونه کارهایی که براشون ارسال کرده بودم خیلی برام عجیب بود که همچین سندی رو برام ارسال کردند.

جدای از این مسئله گاید-لاین محتوایی هدف‌ش کلا یه چیز دیگه‌اس! که من اگه به صورت خلاصه بهتون بگم می‌تونم توی دو هدف کلی قرارش بدم:

  • خوانا نوشتن متن
  • پشتیبانی از مارکتینگ محتوا

براساس گاید-لاینی که بنده مشاهده کردم دیدم که هیچکدوم این حالت‌ها به عنوان نقطه هدف در نظر گرفته نشده. اول اینکه اصرار صد در صدی به فارسی نویسی و دور شدن از هر گونه اصطلاح انگلیسی (اونم برای مقالات حوزه تکنولوژی). خب این به زبان خیلی ساده یعنی ناخوانا کردن متن و از بین بردن خوانایی محتوا.

دو اینکه هیچ شکلی از استراتژی محتوایی وجود نداشت بلکه فقط تمرکز روی تولید بیشتر محتوا و کلمات بود. وقتی هم که به آمار مقالات نگاه کردم دیدم بازدید یک مقاله‌ای که ۲۴ ساعت از انتشارش توی وبسایت گذشته ۷ مورد بوده که آمار فاجعه‌ای هستش.

پس گاید-لاین محتوایی باید خیلی این دو نقطه هدف رو دنبال کنه در غیر اینصورت اصول نگارشی و ادبیات اول دبیرستان ربطی به گاید لاین محتوایی نداره هر چند بخشی از اون هستش اما کلا باید توی یک یا نهایتا دو صفحه تمام مسائل مربوط به این موضوع گفته بشه. اگه قراره کسی رو استخدام کنید که ندونه ویرگول رو با کدوم دکمه‌های کیبرد تایپ کنه همون بهتر که وارد چنین مجموعه‌ای نشه. (حداقل به عنوان محتوانویس!)

گاید لاین یا شیوه نامه محتوایی خوبه به شرطی که بدونیم چرا و چگونه باید از آن استفاده کنیم.

گزارش هفتگی ۲۴ شهریور – تولید محتوا

ارسطو عباسی - گزارش کار هفتگی

هفته‌ای که گذشت نسبتا هفته سخت و پر کاری بود، به همین دلیل حتی امروز که جمعه بود نصف تایم روزانه‌ام رو به کارهایی که از پنجشنبه مونده بود اختصاص دادم و بعد از کمی استراحت این گزارش رو نوشتم. فردا هم مثل هفته‌های دیگه پروژه‌های جدید شروع می‌شند و در نهایت تا جمعه هفته آینده و یک گزارش کار هفتگی دیگه ادامه پیدا می‌کنند.

راکت

با راکت و مقالاتی که این هفته تولید شدند شروع کنیم. البته چون این اولین گزارش کاری هستش که روی وبلاگ می‌ذارم شرح وظیفه کلی‌م رو بگم. توی راکت من مدیر بخش تولید محتوا هستم. یعنی جدای از خود تولید محتوا، وظیفه دارم که هرچه محتوای متنی روی وبسایت وجود داره رو بررسی کنم و همچنین به لحاظ بهینه‌ بودن محتوا از لحاظ سئو On-Page مطمئن بشم.

رویه کاری تولید محتوا هفتگی براساس تقویم محتوایی هستش که هر پنجشنبه با مشورت متخصص سئو وبسایت و مدیر اصلی راکت تولید و برنامه‌ریزی میشه. اولین فاکتور برای تعیین مقالات «هد-لاین» مرتبط با سیاست کاری کلی وبسایت هستش. معمولا روزانه یک تا دو مقاله در نظر گرفته میشه که باید هم آموزشی/کاربردی باشه و هم بتونه سیاست مارکتینگ محتوا رو پشتیبانی بکنه.

عناوینی که این هفته در راکت نوشتم شامل موارد زیر هستش:

پچیم

از یک هفته پیش با وبلاگ پچیم شروع به کار کردم. پچیم یک استارتاپ تازه راه‌اندازی شده‌ست که به شما توی ارائه سرویس‌های مبتنی بر کلود و کارهایی که به DevOps نیاز داره کمک می‌کنه. از اونجایی که از اواسط هفته کار رو با پچیم شروع کردم تنها وقت برای تولید یک مقاله نسبتا طولانی وجود داشت که از هفته بعد بیشتر خواهد شد.

هم‌روش

ده روز میشه که با وبلاگ هم‌روش شروع به کار کردم و توی این مدت سه مطلب براشون نوشتم که تایتل و تمام نکات اصلی محتوا که مربوط به مارکتینگ و… میشه رو خودشون آماده بهم تحویل دادن و تنها کاری که باید انجام می‌شد اصلی‌ترین کار یعنی تولید محتوا بود. حقیقتا هم‌روش یه ذره کارش چالش برانگیزه چون نسبت به حالت‌های قبلی دستم کمتر برای خلاقیت خودم بازه و باید از یک گاید-لاین پیروی کنم. اما در هر صورت اینم تجربه جدیدیه و اتفاقا با این قسمت‌ش که مواجه با چالش جدیدی هستش خیلی حال می‌کنم.

متاسفانه چون هنوز مقالاتی که ارسال کردم منتشر نشده (تایم لاین منحصر به فردی دارن) نمی‌تونم عناوین و جزئیات رو بگم. هر موقع منتشر کردند منم اینجا قرار میدم.

جمع‌بندی

البته جدای از این سه مورد دو تا پروژه دیگر رو هم گرفتم که چون قرار نیست توی فضای اینترنت منتشر بشه (چاپی) اسمی ازشون نبردم. اما به صورت کلی کارهایی که این هفته به صورت لیست وار انجام دادم به صورت زیر جمع‌بندی میشن:

  • نوشتن ۲۲ هزار کلمه در یک هفته
  • بهینه‌سازی محتوا و رعایت اصول سئو برای مقالات
  • پیدا کردن و دادن ایده به تصویرسازهای گروه‌های مختلف برای تولید تصویر مناسب برای مطالب
  • ۴ جلسه کاری

هفته نسبتا شلوغی بود و من هم نسبتا راضی‌ام ولی باید از هفته بعدی ساعت کاری رو کمتر کنم تا به سلامت جسمی‌م آسیبی وارد نشه!

به زبون ساده و مختصر: گوگل چگونه کار می‌کند؟

مطلبی که در ادامه می‌خونید ترکیبی از ترجمه و نگارش مطلبی هستش با عنوان In-depth guide to how Google Search works که جزو مستندات اصلی خود Google Developer هستش. سعی می‌کنم مطالب رو به زبان ساده بگم و هر جایی که نیاز به توضیح اضافی داشت اونو می‌ذارم. مطالبی که اضافه می‌شن رو با بک‌گراند زرد می‌نویسم.

گوگل یه موتور جستجوگر تمام و کمال خودکاره و از یه نرم افزاری به اسم Web Crawler یا خزنده وب برای کشف صفحات مختلف وب استفاده می‌کنه. اینکار به صورت مرتب انجام می‌شه و در نهایت صفحاتی که پیدا میشن وارد خود ایندکس گوگل خواهند شد. در واقع بیشتر صفحاتی که در نتایج گوگل مشاهده می‌کنید به صورت دستی وارد نشدن بلکه از طریق این نرم افزار ایندکس شدند. توی این مطلب به صورت قدم به قدم با چگونگی کار کردن گوگل و ایندکس کردن محتوا آشنا می‌شیم. برای کسی که قدم اول سئو رو برمی‌داره این مطلب مطمئنا جای خوبی برای یادگیری خواهد بود.

یک نکته مهم قبل از شروع

قبل از اینکه با جزئیات اینکه گوگل چگونه کار می‌کند آشنا شویم لازم به ذکر است بگوییم که گوگل به هیچ شیوه‌ای برای پیمایش یا ایندکس کردن یک وبسایت پول دریافت نمی‌کند و از کسی هم بابت این کار پولی را قبول نمی‌کند. اگر کسی چنین ادعایی داشت بدانید که اشتباه می‌کند.

همچنین گوگل هیچگونه پیمایش یا ایندکس کردنی را تضمین نمی‌کند. حتی اگر وبسایت شما تمام اصول اولیه و استاندارد گوگل را رعایت کرده باشد باز هم ضمانتی برای انجام چنین کاری نیست. حالا بیا این رو به کارفرما بگو!

Google doesn’t guarantee that it will crawl, index, or serve your page, even if your page follows the Google Search Essentials.

Google For Developer – Documentation

آشنایی با سه مرحله Google Search

سرچ گوگل براساس سه مرحله پیش می‌رود که البته تمام صفحات و وبسایت‌ها از این سه مرحله رد نخواهند شد:

  • کرالینگ یا خزندگی یا پیمایش یا Crawling: گوگل در این مرحله، متون، تصاویر و ویدیوهای پیدا شده توسط نرم افزار Crawler را دانلود می‌کند.
  • ایندکسینگ: گوگل در این مرحله متون، تصاویر و ویدیوهای پیدا شده روی صفحات را آنالیز یا بررسی کرده و آن‌ها را در ایندکس خود که یک دیتابیس بزرگ است ذخیره می‌کند.
  • آماده‌سازی نتایج جستجو: زمانی که یک کاربر جستجویی انجام دهد، اگر مطالب ایندکس شده با کوئری کاربر تطابق داشته باشند گوگل آن را به کاربر نشان خواهد داد.

حالا بیایید دونه دونه با این سه مرحله آشنا بشیم.

کرالینگ یا Crawling

یک تصویر بامزه از Crawler

مرحله اول مربوط به کشف صفحات در دنیای اینترنت است. از اونجایی که یک رجیستری یا یک مخزن مشترک برای تمام صفحات وب وجود نداره، گوگل مجبوره که به صورت مرتب و همیشگی صفحات مختلف رو برای آپدیت‌های جدید نگاه کنه و اونا رو پیمایش بکنه. بعد از اینکار گوگل این صفحات رو داخل لیست صفحات خودش قرار می‌ده. به این پروسه URL discovery می‌گن. بعضی از برگه‌ها خیلی سریع پیدا می‌شن به این دلیل که گوگل قبلا اونا رو دیده اما بعضی از لینک‌ها و صفحات که برای گوگل تازگی داره، از طریق یکسری صفحه شناخته شده که به اون صفحه نا شناخته لینک دادن پیدا میشن. برای مثال یک Hub Page1 مثل صفحه دسته‌بندی که به یک مطلب جدید لینک می‌ده.

زمانی که گوگل یک آدرس (صفحه) جدید را کشف کرد ممکن است که وارد آن شود و متوجه شود که چه اطلاعاتی در آن وجود دارد. برای این کار ما از حجم عظیمی از کامپیوترها برای کرال کردن برگه‌ها و آدرس‌های مختلف استفاده می‌کنیم. برنامه‌ای که مسئول دریافت یا Fetch کردن اطلاعات است Googlebot نام دارد که با نام‌هایی مانند کرالر، ربات، بات یا اسپایدر نیز شناخته می‌شود. Googlebot از یک الگوریتم برای اینکه بهفمد چه وبسایتی را باید پیمایش بکند استفاده می‌کند. همچنین چه تعداد برگه را در این وبسایت «چه زمان‌هایی» پیمایش بکند نیز در الگوریتم تعریف می‌شود.

البته به عنوان یک نکته مهم در نظر داشته باشید که Googlebot نمی‌تواند تمام وبسایت را کرال بکند. گاهی اوقات بعضی از برگه‌ها برای برای کرال شدن نیاز به انجام فرایند login دارند و گاهی اوقات هم خود صاحب وبسایت به خزنده‌ها اجازه ورود را نمی‌دهد. همچنین گوگل برای پیدا کردن تمام محتوای وبسایت هر فایل جاوا اسکریپتی موجود را توسط کروم اجرا می‌کند چرا که برخی از محتوا پس از اجرای این فایل‌ها نشان داده می‌شوند.

در نهایت کرال کردن وبسایت به میزان دسترسی Googlebot به خود وبسایت بستگی دارد. برخی از مشکلات کلی که باعث می‌شود تا بات‌ها نتوانند به وبسایت دست پیدا بکنند عبارت هستند از:

  • مشکلات سروری که وبسایت را میزبانی می‌کند
  • مشکلات مربوط به شبکه
  • قواعد وبسایت و فایل robots.txt که اجازه دسترسی به بات‌ها را نمی‌دهند

ایندکسینگ

گوگل چگونه مطالب را ایندکس می‌کند؟

بعد از اینکه یک صفحه کرال شد، گوگل تلاش می‌کند تا محتویات آن را درک کند. نام این مرحله ایندکسینگ است و شامل مراحلی برای پردازش و آنالیز محتوای متنی، تگ‌های کلیدی، خاصیت‌ها، تصاویر، ویدیوها و… می‌شود.

در حین انجام این کارها گوگل از تکراری نبودن محتوای این برگه و نبود محتوایی مشابه‌ این روی اینترنت یا فضای کانونیکال اطمینان حاصل می‌کند. کانونیکال صفحه‌ای است که ممکن است در نتایج جستجو به کاربران نشان داده شود. برای انتخاب کانونیکال ابتدا باید برگه‌هایی که به هم دیگر شبیه هستند را پیدا کنیم و بعد برگه‌ای که از همه بهتر است (به لحاظ کیفی) را انتخاب خواهیم کرد. برگه‌ها دیگر در این حالت به عنوان نسخه‌های جایگزینی در نظر گرفته می‌شوند که ممکن است محتوای متفاوتی نیز ارائه دهند. این برگه‌ها براساس یکسری المان‌های جداگانه انتخاب یا به کاربر نمایش داده خواهند شد.

در نهایت اطلاعات جمع‌آوری شده از کانونیکال و محتوای آن ممکن است در Google Index که یک دیتابیس بسیار بزرگ است ذخیره شود. البته ایندکس کردن تضمینی نیست و ممکن است صفحاتی باشند که توسط گوگل ایندکس نشوند. جدای از آن در برخی از حالات ایندکس نشدن به دلیل عواملی مانند زیر اتفاق می‌افتد:

  • کیفیت محتوا پایین باشد
  • قواعد meta مربوط به robot اجازه چنین کاری را ندهند
  • طراحی و کاربری وبسایت به گونه‌ای باشد که ایندکس پذیر نباشد

آماده‌سازی نتایج جستجو

لوگو گوگل

زمانی که یک کاربر یک عبارت را برای جستجو انتخاب می‌کند ما سعی می‌کنیم در میان صفحاتی که ایندکس کرده‌ایم بهترین و مرتبط‌ترین موضوعات را برای وی برگردانیم. خود این مرتبط بودن به صد‌ها فاکتور مختلف مربوط می‌شود. زبان کاربر، موقعیت مکانی، دستگاهی که از آن استفاده می‌کند و… . برای مثال اگر کسی در ایران به دنبال دوچرخه باشد محتوایی که به وی تحویل داده می‌شود با کسی که در آلمان به دنبال دوچرخه است متفاوت خواهد بود.

  1. هاب پیج به یک برگه مرکزی گفته میشه که اطلاعات مربوط به صفحات و لینک‌های دیگری در اون وجود دارد. ↩︎

ساده و همه فهم بود احساس می‌کنم 🤔 – براساس یک نقشه محتوایی پیش می‌رم. باشد که منبع خوبی برای یادگیری سئو رو ایجاد کنم.