گاید-لاین یا شیوه‌نامه محتوایی: خوبه یا بد؟

اولین تجربه حضور من در یک تیم استارتاپی زمانی بود که یک تیم مختص به تولید محتوا در آنجا حضور نداشت و اغلب کارها به صورت آوت-سورس و پروژه‌ای صورت می‌گرفت. همه کارها هم توسط خود مدیر پیش می‌رفت و در نتیجه یک مدیر محتوا حرفه‌ای در اونجا وجود نداشت. برای همین بعد از چند ماه کار کردن به صورت پروژه‌ای و… مدیریت تصمیم گرفت تا من رو به عنوان فرد ثابت در زمینه تولید محتوا و مدیریت نویسندگان آوت-سورس استخدام بکنه.

یکی از خوشحال کننده‌ترین قسمت ماجرا این بود که مدیریت کاری به تجربه کاری طولانی مدت نداشت، بیشتر خروجی اکنون رو در نظر داشت که خوشبختانه نسبت به من نظرش خیلی مثبت بود و به همین دلیل وظایف مختلفی رو بهم داد و اعتماد خوبی بینمون شکل گرفت.

گاید لاین یا شیوه نامه محتوایی
بدون گاید-لاین محتوایی، نمیشه پیش رفت! || منبع تصویر

تجربه شخصی در نوشتن شیوه‌نامه محتوایی

اولین مواجه من با تولید گاید-لاین محتوایی درست همین زمان شروع شد. من یک هفته وقت خواستم تا یکسری گاید-لاین محتوانویسی رو آماده کنم و در نهایت به نویسندگان آوت سورس بدم تا دقیقا متوجه بشند که چطوری محتوا بنویسند و دیگه وقتی که قصد ویرایش مقالات و رویه‌های مختلف دیگه رو داشتم وقت زیادی رو تلف نکنم.

همون اول کار من وسوسه شدم که یک اشتباه خیلی لذت‌بخش رو به عنوان یک «مدیر تولید محتوا» انجام بدم که خیلی‌ها تو دام این اشتباه می‌افتد و اون هم نوشتن یک گاید-لاین محتوایی سفت و سخت و البته طولانی بود.

اما من همون نقطه شروع تصمیم گرفتم که گاید-لاین محتوایی رو خیلی کوتاه و البته با نکات مهم در نظر بگیرم بجای اینکه راجع به ریز به ریز بحث نوشتن صحبت بکنم و در نهایت طرف با خوندن گاید لاین همون اول کار جا بزنه و بگه آقا من نیستم.

این مسئله‌ای که بهتون میگم رو جدیدا من باهاش مواجه شدم. اخیرا تصمیم گرفتم تا ساعت کاری‌م رو بیشتر بکنم و با یک شرکت آموزشی کار کنم و مقالات حوزه برنامه‌نویسی رو براشون تولید کنم اما مشکل اساسی که در همون اول بوجود اومد ارسال کردن سند گاید-لاین‌شون برای من بود.

اگه بهتون بگم جمعا ۸۰ صفحه بود شاید باور نکنید اما این واقعیت داره. از چطوری نوشتن ویرگول بگیر تا اینکه پرانتز رو با کدوم کلیدهای کیبورد باید بنویسی و اعداد باید فارسی باشند و هزار مسئله مقدماتی دیگه‌ای که با توجه به رزومه‌ و نمونه کارهایی که براشون ارسال کرده بودم خیلی برام عجیب بود که همچین سندی رو برام ارسال کردند.

جدای از این مسئله گاید-لاین محتوایی هدف‌ش کلا یه چیز دیگه‌اس! که من اگه به صورت خلاصه بهتون بگم می‌تونم توی دو هدف کلی قرارش بدم:

  • خوانا نوشتن متن
  • پشتیبانی از مارکتینگ محتوا

براساس گاید-لاینی که بنده مشاهده کردم دیدم که هیچکدوم این حالت‌ها به عنوان نقطه هدف در نظر گرفته نشده. اول اینکه اصرار صد در صدی به فارسی نویسی و دور شدن از هر گونه اصطلاح انگلیسی (اونم برای مقالات حوزه تکنولوژی). خب این به زبان خیلی ساده یعنی ناخوانا کردن متن و از بین بردن خوانایی محتوا.

دو اینکه هیچ شکلی از استراتژی محتوایی وجود نداشت بلکه فقط تمرکز روی تولید بیشتر محتوا و کلمات بود. وقتی هم که به آمار مقالات نگاه کردم دیدم بازدید یک مقاله‌ای که ۲۴ ساعت از انتشارش توی وبسایت گذشته ۷ مورد بوده که آمار فاجعه‌ای هستش.

پس گاید-لاین محتوایی باید خیلی این دو نقطه هدف رو دنبال کنه در غیر اینصورت اصول نگارشی و ادبیات اول دبیرستان ربطی به گاید لاین محتوایی نداره هر چند بخشی از اون هستش اما کلا باید توی یک یا نهایتا دو صفحه تمام مسائل مربوط به این موضوع گفته بشه. اگه قراره کسی رو استخدام کنید که ندونه ویرگول رو با کدوم دکمه‌های کیبرد تایپ کنه همون بهتر که وارد چنین مجموعه‌ای نشه. (حداقل به عنوان محتوانویس!)

گاید لاین یا شیوه نامه محتوایی خوبه به شرطی که بدونیم چرا و چگونه باید از آن استفاده کنیم.

گزارش هفتگی ۲۴ شهریور – تولید محتوا

ارسطو عباسی - گزارش کار هفتگی

هفته‌ای که گذشت نسبتا هفته سخت و پر کاری بود، به همین دلیل حتی امروز که جمعه بود نصف تایم روزانه‌ام رو به کارهایی که از پنجشنبه مونده بود اختصاص دادم و بعد از کمی استراحت این گزارش رو نوشتم. فردا هم مثل هفته‌های دیگه پروژه‌های جدید شروع می‌شند و در نهایت تا جمعه هفته آینده و یک گزارش کار هفتگی دیگه ادامه پیدا می‌کنند.

ادامه خواندن گزارش هفتگی ۲۴ شهریور – تولید محتوا

از کتابچه «راکت باز» تا لندینگ پیج راهنما

چند وقت پیش بود که بنابر ضرورتی که مدیر وبسایت راکت دید به یک کتابچه کوچیک و جمع و جور نیاز پیدا کردیم تا افرادی که قصد یادگیری برنامه نویسی رو دارند خیلی سریع بتونن مسیرهای کلی دنیای برنامه نویسی رو پیدا کنند و روش یادگیری‌ش رو پیدا کنند.

به همین دلیل این وظیفه رو به بنده دادن و ازشون خواستم تا استراتژی کلی کار رو بهم بگند تا بفهمم دقیقا با چه نیازمندی‌هایی روبرو هستیم و در نهایت قصد داریم که مخاطب کتابچه به کدوم سمت پیش بره. بعد از اینکه یک لیست کلی از کارها رو بهم ارائه داد منم چند تا اصلاحیه و پیشنهاد اضافه کردم و بعد از تایید شدنشون کار رو شروع کردم.

کلیت قضیه این کتابچه این بود که به صورت کلی مخاطب رو با مسیر یادگیری برنامه نویسی آشنا کنیم و بعد از اون اونا رو به سمت دوره‌های آموزشی خود وبسایت راکت سوق بدیم. به همین دلیل جدای از اینکه متن می‌بایست راهنمایی علمی باشه، می‌بایست وجه مارکتینگ هدف رو هم پوشش بده. معمولا این کار برای وبسایت‌ها و پلتفرم‌هایی که اول کارشونه برای یک کپی رایتر یا نویسنده سخت و چالش برانگیزه چون امکانات و انتخاب‌ها محدوده و سخته که بتونیم هم علمی پیش بریم و هم مارکتینگ رو جلو ببریم.

اما با راکت این چالش تا حد زیادی خود به خود حل شده بود چرا که محصولات آموزشی تنوع زیادی داشت و می‌شد بین همشون مانور داد. به هر حال کار رو شروع کردم و روی یک دفترچه یادداشت اولش یک مسیر محتوایی یا یک نقشه قدم به قدم درست کردم. منظور از این مسیر محتوایی اینه که بیاییم کلیت کار رو به یک تعداد عنوان و هد-لاین خلاصه کنیم. مثلا برای این کتابچه تقریبا ۹ عنوان انتخاب کردم و روی اونا مانور رفتم.

همیشه هم توی ذهنم بود که این عنوان‌ها باید با هم با علمی بودن متن جور بشه و هم با بحث مارکتینگ محتوایی. به همین دلیل ترجیح دادم که با مقدمه‌ای کلی از اینکه برنامه نویس کیه و چکاری انجام می‌ده و در حال حاضر چقدر حقوق می‌گیره و… شروع کردم و بعد سروقت آینده نگری و… رفتم.

یک مقدمه خوب باعث می‌شه که خواننده واقعا جذب محتوا بشه و ادامه رو بخونه. به نظرم چالش برانگیزترین بحث یک نوشته اول مقدمه‌شه و بعد پایان بندی اون. وسطاش خیلی ساده‌تره چون تقریبا معلومه که می‌خوای چیکار کنی.

چالش‌های لندینگ پیج

بعد از تموم کردن کتابچه و تایید نهایی، چالش بعدی که پیش می‌اومد بحث لندینگ پیج خود کتابچه بود. چالشی که اینجا وجود داشت این بود که من می‌بایستی با طراح رابط کاربری و توسعه دهنده و مدیر مجموعه به صورت ریموت ارتباط داشتم و دقیقا نیازمندی‌های خودم و محتوام رو بهشون می‌گفتم و در نتیجه کمی به صورت ریموت اینکارا سخته. البته که مطمئنا کاری نیست که انجام نشدنی باشه و در نهایت لندینگ پیج کتابچه هم به خوبی درست شد.

یکی دیگه از چالش‌های این لندینگ پیج این بود که نوع محتوای متنی متفاوتی داشت. وقتی شما بلاگ یا مقاله می‌نویسید یک سیر خطی محتوا رو در اختیار دارید که باید بنویسید و تحویل بدید. اما اینجا شما با شکل‌های مختلفی از محتوا همراه هستید.

بخش اول یک عنوان یا معرفی کلی محصول با یک دکمه CTA بود که باید یک توازن و همخوانی رو با هم بوجود می‌آوردم اونم توی ۴۰ تا ۶۰ کلمه و یک دکمه ۳ تا ۵ کلمه‌ای.

صفحه اصلی لندینگ پیج راکت باز

بقیه قسمت‌های این لندینگ پیج هم با محتواهای متنی متفاوتی روبرو بود. مثلا سوالات متداول، ویژگی‌های کلی کتابچه، انتخاب درست قطعه‌هایی از کتابچه و در نهایت یک سخن نهایی که شانس بیشتری برای استفاده از محصول رو پیدا کنیم.

سوالات متداول

به صورت کلی پروژه خوب از آب دراومد و با انتظارات خودم سازگاری داشت. به نظرم که چالش جدیدی بود و منم تشنه همچین چالش‌هایی.