۴ تکنیک برای نوشتن هدلاین جذاب و بگیر! + مثال

هدلاین یا همون عنوان مطلب، اولین و اساسی‌ترین چیزیه که در کنار تصویر شاخص می‌تونه کاربر یا بازدیدکننده رو به خودش جلب کنه. در واقع انتخاب یک هدلاین یکی از چالش برانگیزترین بخش‌های تولید محتوا به حساب می‌آد و خلاقیت و شناخت خوبی از مخاطب می‌خواد تا بتونیم یه هدلاین جذاب و گیرا بنویسیم. توی این بلاگ پست می‌خوام با ۴ تا تکنیک یا نکته آشناتون بکنم تا بتونید هدلاین‌های بهتری رو بنویسید و سعی کنید که ذهن مخاطب رو با این هدلاین‌ها درگیر کنید. هدف نهایی از نوشتن چنین هدلاین‌هایی جذب کردن مخاطب و وادار کردن اون به مطالعه ادامه مطلب و درگیر شدن با کانتکس هستش.

تکنیک‌های نوشتن عنوان مطلب

قبل از هر چیزی اینو بگم که این تکنیک‌ها رو یکجا با همدیگه و به صورت ترکیبی نباید استفاده کنید چون تعارض پیش می‌آد بینشون. هر کدوم از این تکنیک‌ها رو هم باید در چهارچوب خودش به کار ببرید و ممکنه مثلا تکنیک اول به درد یک وبلاگ رسمی نخوره و بهتر باشه از تکنیک دوم استفاده کنید. یا مثلا تکنیک سوم فقط روی شبکه‌های اجتماعی جواب میده و به درد وبسایت نمیخوره. در نتیجه عاقلانه تصمیم بگیرید که از کدومشون، کجا استفاده کنید.

۱- روی کنجکاوی مخاطب سرمایه‌گذاری کنید

با استفاده کردن از یک هدلاین رمزآلود سعی کنید تا کنجکاوی کاربر یا مخاطبتون رو به حد اعلا برسونید. یه بحثی هستش می‌گن که Mystery Or History? که در بیشتر مواقع جواب همون Mystery هستش. خیلی واضح بگم اینه که کاربر بیشتر وقتا دوست داره وارد یه بازی بشه که معلوم نیست دقیقا نهایتا به چیزی قراره برسه. این دسته از مخاطبین رو باید براساس اون پلتفرم و قسمتی که دارید براشون می‌نویسید نشانه بگیرید. مخاطبی که برای پیدا کردن یک مطلب آموزشی سر راست وارد وبسایت شما شده ممکنه که از اینجور هدلاین‌ها خوشش نیاد.

مثال عملی مثال: برنده مسابقه فردا کیه؟

مثلا اگه یک وبسایت ورزشی داشته باشید و مخاطبین‌تون هم توی تب و تاب فوتبال و… باشن با دو حالت از کنجاوی روبرو میشن. مسابقه فردا منظور کدومه؟ خب کی برنده میشه براساس آنالیز و بررسی اینا؟

۲- واضح و صریح بنویسید

یه هدلاین واضح و صریح در واقع به صورتی نوشته میشه که نتیجه کلی مطلب رو به کاربرش بگه و خیلی خودمونی بگم قرار نیست توی این تکنیک مخاطب رو بپیچونیم. چنین هدلاینی مستقیما به کاربر میگه که توی مطلب چه چیزهایی وجود داره و در نهایت چه محتوایی رو قراره مشاهده بکنه. برای وبسایت‌هایی که مخاطبین‌ش جدی‌تر هستند و هدفمند‌تر از حالت قبلی وارد وبسایت می‌شوند این تکنیک می‌تونه کاربردی باشه.

مثال عملی مثال: آموزش نصب وردپرس روی لوکال هاست

اگه یه وبسایت آموزشی داشته باشید و از این هدلاین استفاده کنید می‌تونید هم بهتر کاربر رو جذب کنید و هم سریع‌تر نیازمندی‌هاشون رو حل کنید.

۳- قدرت کلمات در نوشتن را در نظر بگیرید

توی هر زبونی یکسری کلمه وجود داره که بسته به ناخودآگاهی جمعی کاربران و بازدیدکنندگان از قدرت و سطح نفوذ‌پذیری بیشتری برخوردار هستند. این موضوع بیشتر یک مقوله روانشناسیه و باید حتما مطالعه خوبی روی این بخش از هدلاین نویسی مطالعه بشه. استفاده از کلمات و جملاتی که به کاربرتون شوک وارد می‌کنه می‌تونه خیلی اونا رو درگیر بکنه.

مثال عملی مثال: معاون رئیس جمهور عراق به قتل رسید

ببینید بین کلمات ترور، کشته و قتل یک اشتراک مفهومی وجود دارد اما هر کدوم این کلمات از قدرت متفاوتی برخوردار هستند که در نهایت باعث میشن سطح جذابیت و گیرایی متفاوتی داشته باشه.

۴- باور مخاطبین رو به چالش بکشید + قلقلک‌شون بدید!

تصور کنید برای مدت طولانی X به عنوان بهترین محصول به مخاطبین معرفی شده و اگه از مخاطبین هم بپرسید میگن که براساس تجربیاتمون X بهترین محصوله. حالا تصور کنید که با معرفی یک محصول جدید قصد دارید این باور رو نابود کنید. همین موضوع رو روی یکی از مقالات وبسایت راکت امتحان کردم و بازدید 100 هزاری گرفت در حالی که مخاطبین‌ مقالات راکت در ماه حول و حوش ۲۰ هزار نفر هستند. لینکش رو توی مثال زیر میارم:

مثال عملی مثال: Fleet رقیبی جدید برای VSCode

برنامه‌نویس‌ها و توسعه دهندگان خیلی وقته که می‌دونن VSCode بهترین ویرایشگر دنیاست و رقیبی براش وجود نداره ولی وقتی چنین هدلاینی رو دیدن با خودشون گفتن مگه میشه؟ بذار ببینیم چیه؟

جمع‌بندی

هر کدوم از تکنیک‌هایی که گفته شد در شرایط مربوط به خودش می‌تونه استفاده خیلی خوبی داشته باشه. انتخاب تکنیک اشتباه برای هر پلتفرمی می‌تونه نابود کننده باشه! نگید نگفتم ها!

بازاریابی محتوا یا Content Marketing: مزایا و معایب

کانتنت مارکتینگ یا بازاریابی محتوا یک روش اثبات شده و قویه که به شرکت‌ها و استارتاپ‌ها کمک می‌کنه تا بتونن خودشون و محصول‌شون رو به دنیا معرفی بکنند. این شکل از بازاریابی قدمت طولانی داره و خیلی وقته که ازش استفاده میشه. اما با گذشت سال‌ها از استفاده از اون، روش‌ها و تکنیک‌های جدیدی توسعه پیدا کرده که ما تولید کننده‌های محتوا با این موارد باید سر و کار داشته باشیم.

به هر حال امروز قصد دارم که از مزایا و معایب بازاریابی محتوا بگم تا به صورت خیلی واضح‌تر و البته درست‌تری با این موضوع روبرو بشید و در نهایت به صورت منطقی‌تری سراغ این حالت از بازاریابی برید.

خوبی‌ها و بدی‌های بازاریابی محتوا
مزایا و معایب بازاریابی محتوا – منبع تصویر

مزایا

من هر چی فکر کردم و به کلیات ماجرا نگاهی انداختم ۵ مزیت کلی به نظرم اومد که البته همه‌ مزایا بازاریابی محتوا رو شامل نمیشه اما این‌ها به نظرم مهمترین‌هاشون هستند:

  1. بالا بردن شانس دیده شدن: محتوا مهمترین المانی هستش که می‌تونه حضور شما در دنیای اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و موتورهای جستجوگر رو توجیه بکنه. این موارد مهمترین بسترهایی هستند که مشتریان با اونا شما رو می‌شناسند و در نهایت با شما تعامل برقرار می‌کنند. در نتیجه یک محتواگذاری خوب، کلید داشتن جایگاه خوب در دنیای اینترنت است.
  2. اعتماد‌سازی: ایجاد محتوای خوب و بهینه و البته مفید باعث میشه که مشتری‌ها با آسانی بیشتری به شما اعتماد کنند و در نهایت بتوانند از سرویس‌های شما بهره ببرند. این نکته اگه به خوبی پیاده‌سازی بشه می‌تونه دهن رقیباتون رو سرویس بکنه 🙂
  3. کم هزینه بودن: تولید محتوای خوب یکی از روش‌های کم هزینه برای بازاریابی هستش. به نسبت بیشتر حالت‌های بازاریابی، محتوا گذاری هزینه کمتری را برای شما ایجاد خواهد کرد.
  4. محتوای بیشتر، شانس بیشتر برای فروش: محتوا یکی از حالت‌های بازاریابی‌ست که مستمر بودن و به صورت مداوم تولید کردن آن، نه تنها باعث دور کردن کاربران از خودتان نمی‌شود بلکه شانس شما برای جذب مخاطب و فروش بیشتر را افزایش می‌دهد.
  5. نرخ تبدیل بالا: محتوا شانس شما برای تبدیل بازدید کننده به مشتری را بسیار بالا می‌برد چرا که جا برای استفاده از CTA و پروموشن در بین محتوا بسیار زیاد بوده و امکانات دیگر برای پیاده‌سازی تکنیک‌های تبدیلات کاربری زیاد وجود دارد.

معایب

۵ تا عیب یا مشکل یا بهتر بگم چالش هم در زمینه Content Marketing وجود داره که اونا رو هم همین زیر گفتم:

  1. زمان‌بر بودن: محتوا نویسی یکی از کارهایی‌ست که معمولا نسبت به دیگر حالت‌های بازاریابی زمان‌برتر بوده و در نتیجه به تلاش و مدت زمان زیادی نیاز دارد.
  2. نتایج دیرهنگام: نتیجه بازاریابی محتوا و تاثیرات اون معمولا کمی طول می‌کشد و در نتیجه اگر برای مشاهده نتایج عجله داشته باشید سراغ محتوا نروید. محتوا یک استراتژی بلند مدت است.
  3. رقابتی: از اونجایی که این شکل از بازاریابی یکی از اصلی‌ترین حالت‌های حضور در دنیای آنلاین است، بیشتر شرکت‌ها از این حالت استفاده می‌کنند و در نتیجه با یک حالت بسیار رقابتی روبرو هستید.
  4. نیاز به مداوم بودن: این مورد یکی از دلایلی‌ست که بسیاری از مجموعه‌ها زود از دست محتوا کلافه می‌شوند. شما باید در تولید و انتشار محتوا مداوم و مرتب باشید. در غیر اینصورت محتوای شما نمی‌تواند چندان کاربردی باشد.
  5. نیاز به متخصص: تولید محتوا نیاز به مجموعه‌ای از متخصصین دارد. نویسنده حرفه‌ای، متخصص سئو، دیزاینر و… .

جمع‌بندی

بازاریابی محتوا یک رویکرد بسیار جدی و البته اثبات شده برای پیشبرد کسب و کارهاست. تلاش کردم تا براساس اونچه که تجربه کرده‌ام در مورد مزایا و معایب بازاریابی محتوا صحبت کنم. امیدوارم مفید بوده باشه.

گاید-لاین یا شیوه‌نامه محتوایی: خوبه یا بد؟

اولین تجربه حضور من در یک تیم استارتاپی زمانی بود که یک تیم مختص به تولید محتوا در آنجا حضور نداشت و اغلب کارها به صورت آوت-سورس و پروژه‌ای صورت می‌گرفت. همه کارها هم توسط خود مدیر پیش می‌رفت و در نتیجه یک مدیر محتوا حرفه‌ای در اونجا وجود نداشت. برای همین بعد از چند ماه کار کردن به صورت پروژه‌ای و… مدیریت تصمیم گرفت تا من رو به عنوان فرد ثابت در زمینه تولید محتوا و مدیریت نویسندگان آوت-سورس استخدام بکنه.

یکی از خوشحال کننده‌ترین قسمت ماجرا این بود که مدیریت کاری به تجربه کاری طولانی مدت نداشت، بیشتر خروجی اکنون رو در نظر داشت که خوشبختانه نسبت به من نظرش خیلی مثبت بود و به همین دلیل وظایف مختلفی رو بهم داد و اعتماد خوبی بینمون شکل گرفت.

گاید لاین یا شیوه نامه محتوایی
بدون گاید-لاین محتوایی، نمیشه پیش رفت! || منبع تصویر

تجربه شخصی در نوشتن شیوه‌نامه محتوایی

اولین مواجه من با تولید گاید-لاین محتوایی درست همین زمان شروع شد. من یک هفته وقت خواستم تا یکسری گاید-لاین محتوانویسی رو آماده کنم و در نهایت به نویسندگان آوت سورس بدم تا دقیقا متوجه بشند که چطوری محتوا بنویسند و دیگه وقتی که قصد ویرایش مقالات و رویه‌های مختلف دیگه رو داشتم وقت زیادی رو تلف نکنم.

همون اول کار من وسوسه شدم که یک اشتباه خیلی لذت‌بخش رو به عنوان یک «مدیر تولید محتوا» انجام بدم که خیلی‌ها تو دام این اشتباه می‌افتد و اون هم نوشتن یک گاید-لاین محتوایی سفت و سخت و البته طولانی بود.

اما من همون نقطه شروع تصمیم گرفتم که گاید-لاین محتوایی رو خیلی کوتاه و البته با نکات مهم در نظر بگیرم بجای اینکه راجع به ریز به ریز بحث نوشتن صحبت بکنم و در نهایت طرف با خوندن گاید لاین همون اول کار جا بزنه و بگه آقا من نیستم.

این مسئله‌ای که بهتون میگم رو جدیدا من باهاش مواجه شدم. اخیرا تصمیم گرفتم تا ساعت کاری‌م رو بیشتر بکنم و با یک شرکت آموزشی کار کنم و مقالات حوزه برنامه‌نویسی رو براشون تولید کنم اما مشکل اساسی که در همون اول بوجود اومد ارسال کردن سند گاید-لاین‌شون برای من بود.

اگه بهتون بگم جمعا ۸۰ صفحه بود شاید باور نکنید اما این واقعیت داره. از چطوری نوشتن ویرگول بگیر تا اینکه پرانتز رو با کدوم کلیدهای کیبورد باید بنویسی و اعداد باید فارسی باشند و هزار مسئله مقدماتی دیگه‌ای که با توجه به رزومه‌ و نمونه کارهایی که براشون ارسال کرده بودم خیلی برام عجیب بود که همچین سندی رو برام ارسال کردند.

جدای از این مسئله گاید-لاین محتوایی هدف‌ش کلا یه چیز دیگه‌اس! که من اگه به صورت خلاصه بهتون بگم می‌تونم توی دو هدف کلی قرارش بدم:

  • خوانا نوشتن متن
  • پشتیبانی از مارکتینگ محتوا

براساس گاید-لاینی که بنده مشاهده کردم دیدم که هیچکدوم این حالت‌ها به عنوان نقطه هدف در نظر گرفته نشده. اول اینکه اصرار صد در صدی به فارسی نویسی و دور شدن از هر گونه اصطلاح انگلیسی (اونم برای مقالات حوزه تکنولوژی). خب این به زبان خیلی ساده یعنی ناخوانا کردن متن و از بین بردن خوانایی محتوا.

دو اینکه هیچ شکلی از استراتژی محتوایی وجود نداشت بلکه فقط تمرکز روی تولید بیشتر محتوا و کلمات بود. وقتی هم که به آمار مقالات نگاه کردم دیدم بازدید یک مقاله‌ای که ۲۴ ساعت از انتشارش توی وبسایت گذشته ۷ مورد بوده که آمار فاجعه‌ای هستش.

پس گاید-لاین محتوایی باید خیلی این دو نقطه هدف رو دنبال کنه در غیر اینصورت اصول نگارشی و ادبیات اول دبیرستان ربطی به گاید لاین محتوایی نداره هر چند بخشی از اون هستش اما کلا باید توی یک یا نهایتا دو صفحه تمام مسائل مربوط به این موضوع گفته بشه. اگه قراره کسی رو استخدام کنید که ندونه ویرگول رو با کدوم دکمه‌های کیبرد تایپ کنه همون بهتر که وارد چنین مجموعه‌ای نشه. (حداقل به عنوان محتوانویس!)

گاید لاین یا شیوه نامه محتوایی خوبه به شرطی که بدونیم چرا و چگونه باید از آن استفاده کنیم.