ارسطو عباسی

  • چرا باید به فکر راه‌اندازی پادکست شرکتی باشیم؟

    با نگاهی به پادکست‌های فارسی متوجه موضوعی می‌شویم که نه تنها عجیب نیست بلکه انگار از الگوی سنت «وبلاگ‌نویسی» در ایران پیروی می‌کند، آن هم این است که اغلب پادکست‌های فارسی توسط افراد حقیقی ساخته می‌شوند. جادی، مجبتی شکوری، علی بندری، فرزین رنجبری و… . این دقیقا اتفاقی‌ست که قبلا در فضای وبلاگ‌نویسی فارسی وجود داشت و در حال حاضر کم‌رنگ‌تر شده و بیشتر محتوای متنی در وبلاگ شرکت‌ها نوشته می‌شوند.

    در واقع زمان زیادی نیاز بود تا شرکت‌ها به اهمیت محتوای متنی پی ببرند و متوجه شوند که کلید پیدا کردن مشتریان جدید در تولید محتوا است. به همین دلیل خود امر «وبلاگ‌نویسی» و در قدمی حرفه‌ای‌تر «تولید محتوا» به امری کسب‌وکاری تبدیل شد و از حالت «سرگرمی» بیرون آمد. نیازی به بررسی کامل اینکه چنین حالتی خوب است یا نه نیست چرا که می‌تواند خود بحثی کاملا تخصصی و همچنین تحقیقاتی باشد و از حوصله این مطلب خارج است.

    حال که شرکت‌ها به اهمیت «محتوا» پی برده‌اند و می‌دانند که باید در هر گوشه‌ای که محتوا، چه متنی، چه تصویری و ویدیویی وجود دارد باید حضور داشته باشند، یکی از اشکال محتوایی یعنی پادکست کمی کمتر به آن توجه شده است.

    با در نظر گرفتن این موضوع در این مطلب قصد دارم شما را با اهمیت داشتن پادکست شرکتی یا سازمانی آشنا کنم و همچنین بهترین رویکردها برای داشتن چنین حالتی از پادکست را بررسی نمایم.

    مزایا داشتن پادکست شرکتی چیست؟

    با مقدمه‌ای که در این مطلب مطالعه کردید حال باید به شما دلایلی را بگویم که داشتن پادکست شرکتی را حیاتی و ضروری می‌کند. پس در نتیجه باید تلاشی مبتنی بر آمار و ارقام داشته باشم که البته ممکن است در برخی از این ارقام لزوما راجع به شنونده ایرانی صحبت نکنم، چرا که آمار دقیقی در اختیار ندارم.

    پادکست منجر به ایجاد اعتماد و نزدیکی بیشتر می‌شود

    اگر بخواهم یک واقعیت را بگویم این است که من حین غذا درست کردن، شستن ظرف‌ها، پیاده‌روی، موقع استراحت و حتی موقع دوش گرفتن پادکست گوش می‌کنم. حقیقتا باید بگویم که در شخصی‌ترین اتفاقات زندگی روزمره‌ام پادکست و البته صدای گوینده حضور دارد. در چنین حالتی چه اتفاقی می‌افتد؟ در ساده‌ترین حالت ممکن من حضور همیشگی یک فرد یا یک موضوع خاص را حس می‌کنم، اما قطعا قضیه پیچیده‌تر از این حرف‌هاست. در بعضی از اوقات بدون اینکه بدانم چرا تصمیمات و انتخاب‌هایی را اتخاذ می‌کنم که با واکاوی کردن آن‌ها به این نتیجه می‌رسم که نشئت گرفته از دیدگاه فلان پادکست بوده است. هر چند که این موضوع به «پادکست‌ها ما را کنترل می‌کنند» نمی‌رسد اما در لایه‌ای خودآگاه ما درگیر آن‌ها خواهد بود حتی اگر در زمان اتخاذ تصمیم به آن‌ها گوش نکنیم.

    تمام این حالت‌ها، تنها با پتانسیل پادکست امکان‌پذیر است و شما نمی‌توانید این سطح از دسترسی‌پذیری را در متن پیدا کنید. من قطعا نمی‌توانم هم ظرف‌ها را بشورم و هم مقاله متنی بخوانم. در نتیجه پادکست‌ها بیشترین میزان از نزدیکی را ایجاد می‌کنند و همچنین به‌نسبت آنچه شما در پادکست می‌گویید در بلندمدت سازگار شده و اعتماد می‌کنند.

    تخصص‌تان را نشان می‌دهند

    زمانی که برای اولین بار به پادکست رادیو‌گیک گوش دادم متوجه این شدم که فردی که میزبان پادکست است (جادی) چقدر مسلط به دنیای تکنولوژی و همچنین جامعه‌شناسی تکنولوژی است. بنابراین در واقع پادکست را کسی می‌سازد که در ارتباط با موضوع آن تسلط داشته و توانسته راجع به آن صحبت کند. دلیلی که با از پادکست‌های همه‌رنگ نیز متنفرم دقیقا همین موضوع است که هیچوقت متوجه این قضیه نخواهم شد که میزبان پادکست با خودش چند چند است!

    اما اگر شما به عنوان یک شرکت در حوزه دیجیتال مارکتینگ پادکستی را با محوریت «دیجیتال مارکتینگ» راه‌اندازی کنید حس متخصص بودن شما را نشان می‌دهد. البته که به کیفیت و نوع محتوا نیز مرتبط است اما در نهایت تولید پادکست نمایان‌گر سطح حرفه‌ای بودن شما در بین رقبای‌تان خواهد بود.

    در کمترین سطح این قضیه منجر به ایجاد تصمیم‌گیری می‌شود. برای مثال من اگر به‌دنبال یک آژانس دیجیتال مارکتینگ باشم و پادکست شما را از قبل گوش داده باشم، شانس اینکه شما را انتخاب کنم بسیار بیشتر از رقبای‌تان خواهد بود.

    آمار شنونده‌ها با شما سازگاری دارند

    برای بیشتر کسب‌وکارها، بازه سنی افرادی که به‌عنوان مشتری در نظر گرفته می‌شوند بین ۱۸ تا ۵۰ سال است. خب حالا حدس بزنید بیشتر افرادی که به پادکست گوش می‌دهند در چه بازه سنی هستند؟ ۱۸ تا ۵۰.

    مطابق با آمار Infinite Dial 2024 Edison Research حدود ۳۴درصد آمریکایی‌ها حداقل یکبار در هفته پادکست گوش می‌کنند که حدود ۸۰ درصد آن‌ها در بازه سنی بین ۱۲ تا ۵۴ هستند.

    مطمئنا این آمار در ایران کمی متفاوت است اما در نهایت باید این موضوع را در نظر بگیرید که بیشتر شنوندگان پادکست افرادی هستند که حضور فعال در اجتماع و همچنین فضای آنلاین را دارند.

    محتوای همیشگی

    به یاد دارم زمانی که برای اولین چنل‌بی را در سال ۹۸ گوش دادم اپیزود جنوبگان را شنیدم و آنقدر لذت بردم که قبل از اینکه سراغ قسمت‌های جدیدتر بروم به ابتدای تاریخچه پادکست برگشتم و از اولین قسمت مجددا شروع به گوش دادن کردنم. جالب اینجاست هنوز هم اگر کسی برای اولین بار قصد دارد به پادکست جنایی و داستانی گوش کند این پادکست را پیشنهاد می‌کنم.

    منظور از این روایت، محتوای ماندگاری‌ست که پادکست برخلاف پست‌های اینستاگرامی و شبکه‌های اجتماعی دیگر می‌تواند ایجاد کند. زمانی که شما به‌عنوان شرکت پادکستی را ایجاد کنید، تنها یک یا چند اپیزود نخواهد بود بلکه تاریخچه‌ای جدید از شرکت را متولد می‌کنید که برای همیشه وجود خواهد داشت. البته که برخی از پادکست‌ها این قابلیت را ندارند. برای مثال پادکست‌های خبری نمی‌توانند شنونده را قانع کنند که سراغ شنیدن اپیزودهای قدیمی بروند چرا که موضوعیت «اخبار» به‌روز بودن آن است.

    ارتباط‌گیری مؤثر

    به دلیل شکل محتوایی پادکست، برای برخی از افراد یا بهتر است بگوییم برخی از مشتریان، ارتباط‌گیری با محتوای شما آسان‌تر است. برای مثال تصور کنید که یک متن طولانی راجع به تاریخچه شرکت نوشته‌اید و از مشتریان‌تان می‌خواهید آن را مطالعه کنند. خب قطعا بیشتر افراد در عصر حاضر حوصله‌ای برای خواندن ندارند. اما همین کار را در یک اپیزود از پادکست‌تان انجام دهید، مطمئنا مشتریان بیشتری تمایل به شنیدن آن دارند تا خواندن مطلب متنی.

    این اتفاق در درون سازمان نیز ممکن است بیفتد. تصور کنید که من بعنوان یک فرد تازه وارد قصد دارم بیشتر با فضای فرهنگی شرکت، مدیر عامل، تیم‌ها و… آشنا شوم. در این شرایط می‌توانم شروع به پرس‌و‌جو کنم که چندان جذاب و البته همه‌جانبه نیست. مثلا من از مدیر تیم بپرسم که تجربه کاری مدیر عامل چیست؟! کجا دانشگاه رفته؟! و… .

    از طرفی دیگر تکرار مکررات می‌شود. سازمان‌های بزرگ می‌توانند با تهیه پادکست درون شرکتی (به صورت خصوصی) به تمام این سوالات یکبار برای همیشه جواب بدهند و قضیه حل شود.

    حال که با مزایا داشتن پادکست شرکتی آشنا شدیم نوبت آن است که با فرایند پیاده‌سازی آن آشنا شویم.

    چگونه پادکست شرکتی راه‌اندازی کنیم؟

    برای راه‌اندازی پادکست شرکتی می‌توان یک فرایند قدم به قدم را براساس تجربیات دیگران پیاده‌سازی کرد. اما چالش‌هایی نیز وجود دارد که منحصر به شما بوده و نیاز است که آن‌ها را نیز در نظر بگیرید. با در نظر گرفتن تمام جوانب، در ادامه قصد دارم یک مسیر برای راه‌اندازی پادکست شرکتی را ترسیم کنم.

    • قدم اول: به نتیجه رسیدن بر سر اینکه پادکست شرکتی داشتن می‌تواند به نفع برندمان باشد.
    • قدم دوم: انتخاب موضوعیت پادکست و اهداف کوتاه و بلند مدت آن.
    • قدم سوم: استخدام یک فرد یا تیم اختصاصی برای مدیریت پادکست.
    • قدم چهارم: خرید تجهیزات و نیازمندی‌های تیم پادکست.
    • قدم پنجم: کار روی ابزارهای انتشار پادکست.
    • قدم ششم: پیدا کردن روش‌هایی برای پروموت پادکست.
    • قدم هفتم: ایجاد فرهنگ سازمانی برای مشارکت همگانی در پیشبرد پادکست.

    در قدم اول باید به یک درک مشترک از اینکه آیا واقعا پادکست می‌تواند به نفع برند من باشد یا نه برسیم. این‌کار نیازمند مشاوره و تحلیل وضعیت کنونی شرکت و همچنین چشم‌انداز آینده آن است. با جمع‌بندی آراء و نظرات مختلف در نهایت باید خروجی واضحی از مزایا و معایب داشته باشید تا بتوانید تصمیم‌گیری منطقی بکنید.

    در قدم دوم نیاز است که موضوعیت و محوریت اصلی پادکست را پیدا کنید. آیا پادکست شما راجع به محصولات‌تان خواهد بود؟ راجع به مدیریت شرکت خواهد بود؟ ترکیبی از موضوعات مرتبط خواهد بود؟ و… . در مرحله بعدی نیاز است که اهداف کوتاه‌مدت و بلند مدت پادکست را پیدا کنید. برای مثال ممکن است شما در کوتاه‌ مدت صرفا بخواهید یک پادکست‌تان جنبه آموزشی داشته باشد اما در بلند مدت نگاه‌تان بیشتر به سمت Brand Awareness باشد.

    در قدم سوم نیاز است که با توجه به حجم و بزرگی پادکست و همچنین منابع مالی، یک فرد یا تیم را استخدام کنید. طبیعتا استخدام چنین فرد یا افرادی ممکن است سخت باشد چرا که ما در فضای شغلی ایران هنوز شغلی تحت عنوان «میزبان پادکست» یا مواردی از این دست نداریم. شاید بتوانید در این قدم از افراد تیم محتوا هم استفاده کنید.

    در قدم چهارم نیاز به خرید تجهیزات دارید که تدارک و تنظیم آن‌ها برعهده تیم یا فردی خواهد بود که در قدم قبلی استخدام کرده‌اید. همچنین اگر چنین فردی در شرکت ندارید و می‌خواهید از منابع انسانی موجود استفاده کنید می‌توانید برای تهیه این تجهیزات از پادکسترهای دیگر مشورت بگیرید.

    در قدم پنجم باید ابزارهای انتشار پادکست چه ایرانی و چه گلوبال را پیدا کرده و تصمیم بگیرید که روی کدام موارد می‌خواهید پادکست‌تان منتشر شود.

    در قدم ششم باید با کمک‌گیری از تیم مارکتینگ و محتوا، فرایند پروموت پادکست را شروع کنید. از وبلاگ خودتان می‌توانید شروع کنید و در نهایت سراغ شبکه‌های اجتماعی‌تان نیز بروید.

    در قدم هفتم نیز نیاز است که برای هر چه بهتر پیش رفتن پادکست یک فرهنگ سازمانی برای مشارکت در محتوای پادکست ایجاد کنید. از افراد و تیم‌های مختلف بخواهید که با تیم پادکست همکاری داشته باشند و اگر می‌خواهند می‌توانند با ارائه موضوعات جذاب و همچنین مشارکت به‌عنوان میهمان در پادکست نقش ایفا کنند.

    در پایان

    پادکست شرکتی یکی از روش‌های نوظهور برای آگاهی بیشتر عموم از وجود برند و همچنین ایجاد کامیونیتی برای شرکت‌تان است. مطمئنا بهره گرفتن از مزایا این شکل از محتوا می‌تواند یکی از نقاط قوت شما در مقایسه با رقبای‌تان باشد و افراد بیشتری را به سمت شرکت شما سوق دهد.

  • دغدغه‌مندی آموزش و تشکری از آروان آکادمی

    آنچه که در ایران بدون شک وجود دارد نابرابری برخورداری از آموزش همگانی است. دانش‌آموزی که در تهران در یک خانواده طبقه متوسط به بالا درس می‌خواند، ۹۹ درصد بیشتر شانس ورود به دانشگاهی مانند شریف، تهران، بهشتی و… را دارد تا دانش آموزی از بلوچستان و کردستان و ایلام و… . با درک این مسئله که نفع آموزش تنها برای طبقه مرفه جامعه است حال یک شرکت یا استارتاپ چه نقشی در حل این بحران در حداقل‌ترین حالت ممکنه می‌تواند داشته باشد؟

    آنچه که مشخص است این است که دانشجوی خارج شده از محیط دانشگاه در بیشتر حالت‌ها علم کافی برای کار در بازار کار را یاد نخواهد گرفت. مگر اینکه شریفی و تهرانی و… باشد که آن را در پاراگراف قبل حل کردیم و گفتیم مختص به چه کسانی است.

    شرکت‌ها و استارتاپ‌ها نیز عمدتا به دنبال پیدا کردن نیروی سنیور هستند و من متعجبم که چگونه این همه نیروی سنیور در جامعه‌ای که سهم آموزشش از آنِ اقلیتی کوچک است، می‌تواند وجود داشته باشد؟ شاید همین است که بیشتر آگهی‌های شغلی بی درخواست مانده است و این همه افراد Open to Work بی شغل!

    در این شرایط چه چیزی می‌تواند کمی دوای درد باشد؟ مطمئنا برگزاری دوره‌های آموزشی توسط خود شرکت‌ها تا حدی می‌تواند چالش‌های مطرح شده در این مطلب را حل کند. نمونه بارز آن آروان آکادمی است که به تازگی راه‌اندازی شده و در حال حاضر من هم برای آشنایی با مفاهیم پایه‌ای حوزه Cloud در دوره اول آن ثبت نام کرده‌ام.

    اما این آروان آکادمی چه مزیتی دارد و چرا من با وجود «سخت‌گیر» بودن سر استفاده از صفت «خوب» به آن «عالی» می‌گویم؟

    • رایگان بودن از جمله مهمترین ویژگی‌ این دوره‌هاست. در شرایطی که هزینه آموزش خصوصی برای افرادی که حتی شغل ثابتی دارند زیاد است، رایگان بودن به دسترسی عمومی کمک می‌کند و شانس برابری برای آموزشی را فراهم می‌کند.
    • متخصص بودن مدرسین یکی دیگر از اهمیت‌های این دوره است. شما اگر فضای دوره‌های فارسی حوزه کامپیوتر را ببینید متوجه می‌شوید که چگونه یک نفر صرفا با مشاهده یک دوره در یوتیوب و بازخوانی آن (حتی اسم‌ش را بازتدریس نمی‌گذارم!) دوره آموزشی تولید می‌کند و می‌فروشد! در آروان آکادمی حقیقتا پروفایل هر کدام از مدرسین مشخص است و در نتیجه مطمئن هستید که یک متخصص در حال تدریس به شماست.
    • از دنیای تجربه بیرون آمدن، عنوان بعدی‌ست که به‌عنوان مزیت می‌خواهم مطرح کنم. مسائلی که در دوره‌ها مطرح می‌شود صرفا مسائل جامع و کامل و صفر تا صدی نیستند، بلکه، از دنیای تجربه بیرون آمده و در بازار کار استفاده می‌شوند.
    • گواهینامه داشتن دوره‌ها هم یکی دیگر از مزیت‌هاست که می‌توان آن را در رزومه ذکر کرد. هر دوره آروان آکادمی شامل یک گواهینامه است که پس از اتمام دوره می‌توانید آن را دریافت کنید.

    به‌عنوان یک تذکر این را بگویم که هدف از این یاداشت حل کردن مسئله آموزشی کشور نبود چرا که آن حل بشو نیست حالا حالاها! تنها تقدیری‌ست از آروان آکادمی برای تلاشش در جهت آموزش Cloud با قابلیت استفاده همگانی.

  • آموزش تحلیل رقبا در SEO

    تحلیل رقبا در SEO یا SEO competitor analysis از جمله اصلی‌ترین و البته بنیادی‌ترین اقدامات اولیه در پیاده‌سازی تمام استراتژی‌های سئو وبسایت است. با این وجود که یکی از مفاهیم ابتدایی در دنیای SEO به حساب می‌آید اما بسیاری در درک چیستی آن به مشکل برخورد می‌کنند و در نتیجه در قدم‌های پیاده‌سازی نیز نمی‌توانند به‌درستی مراحل را پیش ببرند. خب، امروز قصد دارم با ارائه یک آموزش کامل از موضوع تحلیل رقبا در SEO این موضوع را تا حدی که بتوانم حل کنم.

    براساس یک تعریف استاندارد از وبسایت Ahrefs، تحلیل رقبا در SEO به تمام فرایندهایی که منجر به پیدا کردن اطلاعات دقیقی از رقیب محتوایی‌تان به همراه کلمات کلیدی، استراتژی محتوایی، وضعیت بک لینک و… وی می‌شود، اشاره دارد.

    در نتیجه شما بجای اینکه کلمات کلیدی و استراتژی محتوایی مناسب برای کسب‌وکارتان را حدس بزنید و تنها به موارد از پیش دانسته خودتان اکتفا کنید، یک برنامه‌ریزی دقیق و جامع را برای کشف حقایق بیشتری پیاده‌سازی می‌کنید. این برنامه‌ریزی را تحلیل رقبا یا Competitor Analysis می‌نامیم.

    به دلیل طولانی بودن مطلب اگر قصد دارید خلاصه‌ای از این متن را مطالعه کنید به شما پیشنهاد می‌کنم که ویدیو زیر را مشاهده کنید. همچنین می‌توانید از طریق یوتیوب این ویدیو را نگاه کنید.

    چرا تحلیل رقبا در SEO اهمیت دارد؟

    به‌صورت کلی اگر بخواهم از اهمیت تحلیل رقبا در SEO صحبت کنم باید به اهمیت خود SEO اشاره کنم: رتبه بهتر در نتایج جستجو به گرفتن ورودی بیشتر از طرف کاربران منجر می‌شود. اما اگر بخواهیم جزئی‌تر به قضیه نگاه کنیم باید اهمیت خود تحلیل رقبا در این مسیر را بررسی کنیم.

    تحلیل رقبا در ساخت و البته بهبود استراتژی SEO ما با جواب دادن به پرسش‌های زیر کمک بسیار زیادی می‌کند:

    • رقیبان اصلی من چه کسانی هستند؟
    • از چه کلمات کلیدی باید استفاده کنم تا پوز رقیبان را بزنم؟!
    • نقاط قوت و ضعف رقیبان من چیست؟ ایضاً چگونه از نقاط ضعف‌شان استفاده کنم؟
    • چه استراتژی محتوایی را برای رقابت تنظیم کنم؟
    • میزان جوانمردی حریف در مسئله Off-Page SEO چقدر است؟ یا وضعیت بک‌لینک‌ها به چه شکل است؟

    با پاسخ دادن درست به این سوالات (براساس اطلاعات درست نه حدس و گمان و یا دانسته‌های قدیمی) می‌توان گفت که فرایند تحلیل رقبا به درستی پیش رفته و حال نیاز است که براساس آن‌ها وارد عمل شویم. اما پاسخ دادن به این سوالات و کشف رقبا چالش‌ها و مسیر مشخصی دارد.

    در ادامه به‌صورت کامل این چالش‌ها و البته مواردی که باید به‌صورت قدم به قدم پیش بروید را مطرح می‌کنم. اما ابتدا بگذارید با یک مثال از دنیای واقعی اهمیت تحلیل رقبا را بیشتر برای شما شرح دهم.

    تصور کنید که شما قصد باز کردن یک فروشگاه کتاب‌فروشی را دارید و در حال حاضر نیز شهر محل کسب‌وکارتان سه کتاب‌فروشی دیگر وجود دارد. بهترین رویکرد برای باز کردن فروشگاه جدید این است که ابتدا به هر کدام از این کتاب‌فروشی‌ها مراجعه کرده و یک تحلیل درست از وضعیت آن‌ها بدست بیاورید. چه کتاب‌هایی دارند؟ چه کتاب‌هایی ندارند؟ آیا هر کدام از این کتاب‌فروشی‌ها مکانی برای نشستن در جهت مطالعه دارد؟ اگر یک کافه کوچک در این کتاب‌فروشی‌ها وجود داشت بهتر نمی‌بود؟
    با درک وضعیت کتاب‌فروشی‌های دیگر حال شما می‌توانید از نکات خوب و امتحان شده آن‌ها استفاده کرده و در کتاب‌فروشی جدید‌تان از آن‌ها بهره بگیرید و نکات منفی آن‌ها را در کتاب‌فروشی خودتان اصلاح نمایید. در این حالت متوجه خواهید شد که با درک وضعیت آن‌ها می‌توانید فروشگاهی داشته باشید که به هر لحاظ از آن‌ها بهتر است.

    حال چالشی که در دنیای وب وجود دارد این است که پیدا کردن اطلاعات رقبا به اندازه مراجعه به فروشگاه‌های‌شان ساده نیست و باید قدم به قدم اتفاق بیفتد.

    عملیاتی کردن فرایند تحلیل رقبا در SEO

    حال که با چیستی تحلیل رقبا در SEO و اهمیت آن آشنا شدیم، نوبت آن است که به‌صورت قدم به قدم آن را عملی کنیم. در بیشتر آموزش‌ها و مستنداتی که من دنبال کردم این فرایند یک فرایند پنج مرحله‌ای است که در ادامه ذکر خواهم کرد. البته من به این پنج مورد اکتفا نمی‌کنم و بعد از بررسی این موارد در ادامه مطلب سراغ رویکردهای دیگر می‌روم.

    ۱. شناسایی کردن رقبا

    اولین مرحله در فرایند تحلیل رقبا، شناسایی کردن آن‌هاست. بسیاری از کسب‌وکارها در زمان تصمیم‌گیری برای این مرحله فکر می‌کنند که رقیب خود را می‌شناسند، اما از این موضوع که رقیب تجاری با رقیب SEOیی فرق می‌کند آگاهی ندارند. برای مثال تصور کنید که شما صاحب یک صرافی ارز دیجیتال هستید. در این حالت رقیب تجاری شما نوبیتکس، بیت‌پین، والکس و… خواهد بود. اما اگر کلمه کلیدی شما «بیت‌کوین» باشد ممکن است در نتیجه جستجو به هیچ‌کدام از این برندها برخورد نکنید و بجای آن با یک وبسایت آموزشی روبه‌رو شوید. در این حالت رقیب شما چنین وبسایتی خواهد بود.

    از این مثال نتیجه گرفتیم که در اولین قدم نیاز است که با استفاده از کلمات کلیدی کسب‌وکارتان و سرچ آن‌ها در گوگل رقیب‌های SEO خود را پیدا کنید.

    برای دقیق‌تر بودن نتیجه این عملیات بهتر است سراغ ابزارهای تحلیل ارگانیک سرچ‌ها بروید. یکی از بهترین این ابزارها توسط Semrush ساخته شده که Organic Search نام دارد. همچنین Ahrefs نیز یکی دیگر از محبوب‌ترین شرکت‌ها برای ارائه چنین ابزارهایی‌ست. شما با استفاده از Site Explorer می‌توانید عملیات‌های بسیار زیادی را در جهت پیدا کردن رقیب SEOتان انجام دهید.

    در قدم بعدی راهکارهای ارائه‌شده مشترک را پیدا کنید. به این معنا که دنبال کسب‌وکارهایی بگردید که مشکلات کاربران را مشابه با شما حل می‌کنند. اگر شما ارائه‌دهنده خدمات سلامت و درمان هستید، لیستی از دیگر وبسایت‌هایی که چنین خدماتی را ارائه‌ می‌دهند پیدا کنید. این موارد نیز می‌توانند رقیبان SEO شما باشند.

    مشورت گرفتن از دیگر دپارتمان‌های فعال در شرکت نیز می‌تواند کمک زیادی به کشف رقیبان‌تان بکند. از تیم‌های فروش، مارکتینگ، پشتیبانی و حتی تیم‌های فنی بخواهید که راجع به این سوال که «رقیب ما چه کسانی هستند» سوال بپرسید. مطمئنا لیست خوبی از این موارد پیدا خواهید کرد.

    این نکته را نیز در نظر بگیرید که تمام رقبا در یک سطح از اهمیت نیستند. ممکن است برخی از رقیبان، لینک اول بیشتر کلمات کلیدی شما را تصاحب کرده‌ باشند در صورتی که برخی دیگر چندان موفقیت آمیز عمل نکرده باشند. بسته به بودجه‌ای که سازمان شما دارد ممکن است تمرکزتان را به‌صورت همزمان و یا نوبتی روی رقبا مختلف بگذارید.

    ۲. پیدا کردن Keyword Gaps

    کیورد گپ به کلمات کلیدی اشاره دارد که رقیب شما به‌خوبی در آن‌ها رتبه گرفته و شما به‌صورت موفقیت آمیز در آن‌ها عمل نکرده‌اید. با پیدا کردن لیستی از این کلمات کلیدی، شما می‌توانید متوجه شوید که چه کلمات کلیدی بیشترین رتبه را برای رقبای‌تان ایجاد کرده و شما در کجا ضعف داشته‌اید.

    زمانی که داده مربوط به Keyword Gaps را بدست آوردید، حال می‌توانید با پیاده‌سازی استراتژی محتوایی درست، به رقابت بپردازید.

    برای پیدا کردن کیورد گپ‌ها می‌توانید از ابزاری مانند Keyword Gap استفاده کنید. کار با آن بسیار ساده‌ است. ابتدا آدرس وبسایت خود را وارد کنید و سپس آدرس وبسایت ۴ مورد از رقبای‌تان را وارد کرده و روی Compare کلیک کنید:

    بعد از انجام این‌کار لیستی از کلمات کلیدی که در دسته‌بندی‌های مختلف Shared ،Weak ،Missing و… وجود دارد را می‌بینید. در دسته‌بندی Missing شما لیستی از کلمات کلیدی را مشاهده خواهید کرد که رقیبان‌تان به آن‌ها پرداخته‌اند و شما از آن‌ها استفاده نکرده‌اید:

    همانطور که مشاهده می‌کنید، با استفاده از این ابزار می‌توانید درک بسیار خوبی از کلمات کلیدی‌ و وضعیت رقیبان‌تان داشته باشید.

    ۳. تحلیل صفحه نتایج جستجو رقبا یا SERP Competitor Analysis

    یکی از مراحل بسیار تکرارشونده بررسی صفحه نتایج جستجو مربوط به کلمات کلیدی است. این پروسه در فرایند مجزایی از استراتژی SEO اتفاق می‌افتد اما در فرایند تحلیل رقبا نیز برای دریافت بینشی کلی صورت می‌گیرد. اما این فرایند چگونه و با چه هدفی انجام می‌شود؟

    بعد از پیدا کردن لیستی از کلمات کلیدی نوبت سرچ کردن آن‌ها در گوگل است. بعد از سرچ کردن نیاز است که یکسری از اطلاعات دریافت شده را جمع‌آوری و بررسی کنیم:

    • پنج لینک اول مربوط به کدام رقبا است؟
    • شکل محتوایی آن‌ها چگونه است؟ بلاگ پست است؟ صفحه فرود است؟ صفحه محصول است؟ و… .
    • عنوان، ساختار لینک، ویژگی‌های لینک مانند تصویر شاخص، ساختارهای محتوایی و… آن به چه شکل است؟
    • متریک‌های Domain Authority آن چقدر است؟
    • آیا در صفحه نتایج جستجو به شما فیلمی که مرتبط به رقبا باشد نشان داده شده است؟
    • آیا Featured Snippet نمایش داده شده؟ (همان توضیح کوتاهی که در جایگاه صفر، نمایش داده می‌شود)
    • آیا تمام نتایج ارگانیک هستند و از Google Ads استفاده نشده؟

    پاسخ دادن به این سوالات باعث می‌شود تا درک بهتری از استراتژی سئویی و محتوایی رقبای‌تان پیدا کنید. برای مثال اگر شکل محتوایی کلمه کلیدی «VPS» یک صفحه محصول است، می‌توان نتیجه گرفت که نیازمندی کاربر نیز همان صفحه است نه مقاله‌ای با عنوان «VPS چیست؟». در نتیجه برای رقابت در این حوزه نیاز است که بیشتر روی محتوای محصول‌محور تمرکز داشته باشید تا محتوای آگاهی‌بخش یا Informational.

    اگر در صفحه نتایج می‌بینید که ویدیویی از طرف رقیبان‌تان منتشر شده است، پس نیاز است که شما نیز با تولید ویدیو جدید به رقابت با وی بپردازید نه صرفا با متن. حتی اگر ویدیویی هم نمایش داده نشد به‌نظر می‌رسد که فرصت خوبی برای شما باشد تا اولین ویدیو مربوط به آن کلمه کلیدی را منتشر کنید.

    همانطور که می‌بینید در هر کدام از این سناریوها ما سعی می‌کنیم که نقاط قوت رقیب را در صفحه نتایج مشاهده کنیم و براساس استراتژی که وی پیش رفته است پیش برویم. همانطور که در مثال کتاب‌فروشی به آن اشاره کردم نقاط قوت رقیب‌تان را پیاده‌سازی کرده و نقاط ضعف وی را در کسب‌وکار خودتان پُر کنید.

    یک بحث مهم دیگر در ارتباط با این قسمت Search Intent یا نیت جستجو است. منظور از نیت جستجو این است که هدف کاربر از جستجو کلمه کلیدی مربوطه را متوجه شویم. گوگل به‌خوبی این موضوع را می‌داند و به همین دلیل است که گوگل در طی سالیان دراز، شناخت بسیار خوبی از ما پیدا کرده، شاید از خودمان هم بهتر!
    البته که موضوع شناخت نیت کاربر در مراحل جداگانه و متمرکزتری اتفاق می‌افتد و نیازمند بررسی داده‌های مختلف است. اما بررسی رتبه‌های اولی که بیشترین ورودی را از کاربر دریافت کرده‌اند ما را به این جمع‌بندی می‌رساند که هدف کاربر از جستجو به دنبال کلمه کلیدی چیست. در مثال کلمه کلیدی «VPS»، اگر پنج لینک اول مرتبط با محصول است، می‌توانیم این نتیجه را بگیریم که هدف کاربر نیز همان محصول است و نه مقاله آموزشی راجع به VPS.

    ۴. بررسی محتوای لینک‌ها

    در قدم بعدی نیاز است که محتوای لینک‌های اول صفحه نتایج جستجو را باز کرده و آن را براساس فاکتورهای مختلف بررسی کنید. این‌کار بخشی از همان تکنیک شناخت نقاط قوت و ضعف محتوایی است که در نهایت منجر به الگوبرداری از نقاط قوت و رفع نقاط ضعف در پیاده‌سازی استراتژی خودتان می‌شود.

    فاکتورهایی که در این مرحله نیاز به بررسی دارد شامل ترکیبی از آنالیزهای On-Page و Technical SEO است. برخی از این فاکتورها و نکات مهم که باید بررسی شوند عبارت از موارد زیر است:

    • عنوان صفحه، توضیحات متا، ساختار لینک
    • میزان استفاده از رسانه و Content Rich بودن صفحه
    • بررسی میزان خوانایی یا Readability صفحه
    • وضعیت لینک‌دهی
    • بررسی وضعیت اجرایی و پرفورمنس صفحه (سرعت بارگذاری، سطح خطاها، بارگذاری درست اجزاء مختلف)
    • بهینه بودن صفحه برای اجرا در موبایل
    • و…

    در نتیجه شما تمام موضوعات سئو محتوا رقیب را بررسی کرده و لیستی از نقاط قوت و نقاط ضعف آن را پیدا می‌کنید. در تولید محتوای خود حتما باید سعی کنید که از نقاط قوت وی بهره برده و نقاط ضعف آن را به فرصتی برای بهبود وضعیت خود تبدیل کنید.

    یک ابزار مناسب برای بررسی وضعیت سئویی صفحات Seobility است که با وارد کردن لینک صفحه مورد نظر آن را به‌صورت کامل بررسی کرده و گزارش کاملی از وضعیت SEO آن (نقاط قوت، خطاها، مشکلات و…) را به شما نشان می‌دهد.

    ۵. تحلیل بک‌لینک‌

    یکی از اصلی‌ترین تکنیک‌های Off-Page SEO تهیه بک‌لینک به‌صورت طبیعی است. البته که چنین اتفاقی در فضای SEO بسیار کم رخ می‌دهد و بیشتر کسب‌وکارها این بک‌لینک‌ها را خریداری می‌کنند.

    منظور از Backlink لینک‌های خارجی وبسایت است. برای مثال اگر وبسایتی مانند زومیت لینکی از وبسایت من را در یکی از مطالب خود قرار دهد، این لینک برای سایت من بک‌لینک به حساب می‌آید.

    داشتن بک‌لینک از وبسایت‌های معتبر تاثیر بسیار زیادی روی بهبود رنکینگ وبسایت می‌گذارد و اعتبار آن را نزد موتورهای جستجوگر بالا می‌برد. در نتیجه بخشی از تحلیل رقبا مربوط به تحلیل بک‌لینک‌های آن می‌شود. باید دید که چه وبسایت‌هایی به وبسایت رقیب شما لینک گذاشته‌اند و دلیل آن چیست. برای مثال آیا لینک خریداری شده (از طریق رپورتاژ) یا به‌صورت طبیعی قرار گرفته است.

    بررسی تمام وبسایت‌ها به‌صورت دستی کاری غیر ممکن است به همین دلیل برای این قسمت نیز باید از یک ابزار استفاده کنیم. Ahrefs ابزار رایگان Backlink Checker را معرفی کرده که لیست کاملی از بک‌لینک رقیبان را به شما نشان می‌دهد. برای کار با آن کافی‌ست لینک رقیب را وارد کرده و منتظر بمانید تا لینک‌ها به شما نمایش داده شود.

    در هر رکورد از این بک‌لینک‌ها سه آیتم قرار گرفته است:

    • DR: امتیاز دامنه یا Domain Rating میزان اعتبار وبسایتی که لینک را قرار داده نشان می‌دهد. هر چقدر این عدد بیشتر باشد منبع لینک‌دهی معتبرتر است.
    • Referring Page: صفحه‌ای که بک‌لینک در آن ایجاد شده است.
    • Target URL: صفحه‌ای که بک‌لینک به آن اشاره دارد.

    با بررسی بک‌لینک‌های رقبا حال می‌توانید میزان نیازمندی‌تان به تهیه بک‌لینک را متوجه شده و فرصت‌های استفاده نشده توسط رقیبان‌تان را تصاحب کنید.

    بیشتر: تحلیل سئو محتوا رقبا یا Competitor SEO content analysis

    هر چند که ممکن است تحلیل سئو محتوا با مورد چهارم کمی هم‌پوشانی داشته باشد اما این بخش را به این دلیل اضافه کردم که لایه‌ای جدید از تحلیل رقبا در حوزه محتوا را پیش ببرید.

    در این شکل از تحلیل هدف اصلی پیدا کردن استراتژی‌ محتوایی رقبا، on-page SEO محتوا، چنل‌های محتوایی و فرمت‌های محتوایی مختلف است.

    در زمینه استراتژی محتوایی رقبا ما باید به اطلاعات کاملی از اینکه رقیب‌مان چه برنامه‌هایی برای محتواگذاری دارد دست پیدا کنیم. برای مثال آیا وبلاگ دارد یا خیر؟ میزان آپدیت بودن وبلاگ چقدر است؟ نوع محتوایی که در وبلاگ قرار می‌گیرد آموزشی است یا تبلیغاتی؟

    در ارتباط با On-Page SEO صفحات محتوایی نیاز است که به‌صورت کامل روی بهینه بودن مقالات و لینک‌های برتر رقبا تحقیق کنیم. این تحقیق شامل بررسی المان‌هایی مانند تایتل، متا تایتل، متا دیسکریپشن، میزان خوانایی صفحات، ساختار محتوایی، تعداد کلمات محتوا، شیوه جایگذاری کلمات کلیدی، استفاده از تصاویر و… می‌شود.

    فرمت‌های محتوایی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. اگر رقیب شما محتوای ویدیویی، پادکست، کتابچه و… دارد بهتر است شما نیز در استراتژی‌تان چنین مواردی را لحاظ کنید. مطمئنا همه رنگ بودن محتوایی در چنین شرایطی از اهمیت بالایی برخوردار است.

    بیشتر: بررسی وضعیت شبکه‌های اجتماعی

    یکی از فاکتورهایی که روی SEO محتوا تاثیر می‌گذارد، حضور همان محتوا در شبکه‌های اجتماعی‌ست. در نتیجه اگر رقبای‌تان نتیجه بهتری در موتورهای جستجوگر می‌گیرند ممکن است با همان لینک در شبکه‌های اجتماعی حضور دارند. یک بررسی سطحی از این موضوع می‌تواند بینش بهتری از چگونه رفتار کردن رقبای‌تان ایجاد کند.

    در پایان

    از جمله مهمترین و بنیادی‌ترین مسئله‌های مربوط به حوزه SEO تحلیل رقبا است. شما باید در قدم اول رقبای خود را بشناسید، با فوت‌های کوزه‌گری آن‌ها آشنا شوید و از حربه‌هایی استفاده کنید که پوز حریف را به خاک بمالید.

    مواردی که در این مطلب مطرح شد جزء استانداردترین روش‌های تحلیل رقبا بودند و امیدوارم که برای شروع استراتژی‌های SEOیی و یادگیری علم سئو کاربردی بوده باشد.

  • استراتژی محتوا چیست؟ ساختاردهی و مدیریت

    در بخش اول مطلب «استراتژی محتوا چیست؟» شما را با مفاهیم ابتدایی این حوزه آشنا کردم و همچنین اولین قدم برای پیاده‌سازی استراتژی محتوا، یعنی درک مخاطب و پیاده‌سازی پرسونا را بررسی کردم. در بخش آخر قصد دارم در ارتباط با ساختاردهی محتوا و فرایندهای مدیریتی صحبت کنم و همچنین اجزاء دیگر استراتژی محتوا و Stageهای باقی‌مانده را توضیح دهم.

    آنالیز و ساختاردهی

    بعد از مرحله مخاطب، انگیزه‌ها و اهداف، حال نوبت به آنالیز و ساختاردهی محتواست. این دو کلمه خود دو مرحله جداگانه در این فرایند هستند:

    • آنالیز و بررسی محتوای از پیش منتشر شده و جدید در جهت بهینه‌سازی آن‌ها براساس اهداف و مخاطب (مرحله قبلی)
    • ساختاردهی محتوا اشاره به پیاده‌سازی یک نقشه محتوایی در جهت ساده‌سازی فرایند دسترسی‌پذیری به محتوا دارد.

    با آنالیز شروع می‌کنیم. در مرحله اول نیاز است که لیستی از تمام محتوایی که روی وبسایت قرار گرفته را همراه با اطلاعات کاملی راجع به آن تهیه کنیم. برای این‌کار جدولی مانند زیر پیاده‌سازی کنید و بعد براساس محتوایی که دارید آن را پر کنید. پیشنهاد می‌کنم از ابزاری مثل Google Spreadsheet یا موارد شبیه به آن استفاده کنید.

    مشاهده‌پذیری درعنوانتوضیحاتارتباطنوعوضعیتمدلنویسنده
    مکانی که محتوا
    نمایش داده
    می‌شود.
    عنوان مطلبتوضیحات مطلبلینک‌های استفاده
    شده در مطلب
    نوع مطلبوضعیت
    انتشار
    مدل صفحهنویسنده مطلب
    صفحه اصلیارائه زیرساختی
    مطمئن
    تلاش ما،
    ارائه زیرساختی
    مطمئن و مقیاس‌پذیر
    برای وبسایت
    شماست.
    لینک به صفحه
    مطلب زیرساخت
    چیست؟
    برگهمنتشر شده
    یا
    در دست انتشار
    لندینگفلانی

    با تهیه چنین نقشه‌ای ما درک یکپارچه‌ای از تمام حالت‌های محتوایی که داریم پیدا خواهیم کرد. قدم بعدی بررسی کیفی این موارد به‌صورت جداگانه است. کیفیت محتوایی باید براساس اهداف و مخاطبین موجود کسب‌وکارمان باشد که در مطلب قبلی آن را بررسی کردیم. محتوایی که نتواند در جهت اهداف ما حرکت کند یا باید به‌روزرسانی شود و یا حذف!

    برای تصمیم‌گیری بهتر در این فرایند بهتر است براساس سوالات زیر پیش بروید:

    • آیا محتوا مورد نظر با اهداف پروژه سازگاری دارد؟
    • آیا برای مخاطب مفید است؟
    • آیا محتوا سازگار است و لحن و پیام یکپارچه‌ای دارد؟
    • آیا محتوا پشتیبانی می‌شود؟ (به این معنا که برنامه‌ای برای به‌روزرسانی مداوم آن و لینک‌دهی از طرف محتوای دیگر به آن وجود دارد یا خیر)

    با پاسخ به این سوالات برای هر مطلب شما می‌توانید به این درک برسید که آیا محتوا مورد نظر به درستی تهیه شده و یا نیاز به به‌روزرسانی دارد!

    مدل‌های محتوایی

    موضوع مهم دیگری در ارتباط با محتوا، مدل‌های محتوایی‌ست. همه محتوای شما وبلاگ یا لندینگ نیستند، در نتیجه باید براساس استراتژی محتوا تصمیم بگیرید که:

    • از چه مدل‌های محتوایی استفاده کنید
    • کجا از هر کدام این مدل‌ها استفاده کنید
    • لحن، هدف و فرایند پیاده‌سازی هر کدام از این مدل‌ها را مشخص کنید

    مدل‌سازی محتوایی به شما کمک می‌کند تا هر بخش از محتوای خود را در Zoneهای مختلف قرار داده و به‌صورت ویژه و مستقل به هرکدام نگاه کنید.

    برای مثال اگر شما سه مدل محتوایی وبلاگ، لندینگ و محصول داشته باشید، برنامه‌ریزی محتوایی جداگانه به شما این کمک را می‌کند تا بهتر با وظیفه هر بخش برخورد کرده و الگوی ثابت و درستی را پیاده‌سازی کنید.

    سناریوهای دسترسی

    تصور کنید شما یک فروشگاه اینترنتی دارید و در نهایت قصدتان از راه‌اندازی این کسب و کار فروش محصول است. حال در فرایند محتوانویسی‌تان این فرض را نیز در نظر می‌گیریم که شما سه مدل محتوایی لندینگ، محصول و وبلاگ در اختیار دارید.

    زمانی که کاربر وارد صفحه اصلی وبسایت‌تان شود چگونه می‌تواند به یکی از محصولات‌تان دسترسی پیدا کند؟ چه محتوا و چه ساختاری را برای این فرایند پیاده‌سازی کرده‌اید؟

    یکی از اهداف استراتژی محتوا، پیاده‌سازی سناریوهای دسترسی کاربر به یک مطلب خاص (چه محصول، چه بلاگ پست و…) است. برای مثال آیا لینکی از دسته‌بندی محصولات در لندینگ اصلی قرار داده‌اید؟ آیا در مطالب وبلاگی‌تان سعی کرده‌اید که مخاطب را به صفحات محصولی‌تان هدایت کنید؟ آیا قرار دادن یک لینک از محصول‌تان در مطالب وبلاگی کافی‌ست؟ آیا مشتری به سادگی می‌تواند به بخش‌های مختلف محتوایی دسترسی پیدا کند؟

    تمام این پرسش‌ها در جهت پیدا کردن آسیب‌پذیری‌های احتمالی و پیاده‌سازی دسترسی آسان به محتواست. اگر شما محصول یا مطلب خاصی دارید و روشی برای دسترسی آسان به آن پیاده‌سازی نکرده‌اید، بنابراین باید از ابتدا تمام مراحل پیاده‌سازی سناریو دسترسی را پیش بگیرید.

    این موضوع جدای از پیاده‌سازی محتوایی نیاز به بررسی از طرف تیم فنی نیز داشته و باید طراحان رابط و تجربه کاربری نیز روی این مسئله کار کنند.

    ساده‌سازی و تسریع فرایندها

    بعد از آنالیز و ساختار‌دهی، در Stage سوم نیاز است که با تهیه قالب‌های آماده، فرایند پیاده‌سازی استراتژی‌های‌مان را سریع‌تر کنیم. تهیه استراتژی محتوا و تحلیل‌های انجام دادنی می‌تواند بسیار هزینه‌آور باشد و به همین دلیل باید دنبال روالی برای سرعت‌بخشی به آن باشیم.

    برای انجام این‌کار به تمام مراحلی که طی می‌شود فکر کنید و آن‌ها را تبدیل به مستندات، فایل‌های اکسلی، فلوچارت و… بکنید. با انجام این‌کار شما یک فرایند کاری را پیاده‌سازی کرده‌اید که با تکرار آن دیگر نیازی به تهیه این فایل‌ها نخواهید داشت. تنها نیاز است که داده‌های جدید را در آن‌ها قرار دهید.

    در کنار این فایل‌ها سه استاندارد را برای جریان محتوای‌تان تعیین کرده و براساس آن‌ها پیش بروید:

    • لحن و سبک نوشتاری: تعیین کنید که محتوای‌تان چه لحن و سبک نوشتاری دارند. می‌توان برای هر بخش از محتوا از سبک‌های مختلفی استفاده کرد و یا اینکه ثابت باشد. در نهایت نیاز است که این موضوع را مستند کرده و با ورود اعضای جدید یا مطرح شدن سوال راجع به لحن و سبک نوشتار، سند خاصی برای این موضوع داشته باشید.
    • استایل: استایل‌ها محتوایی را تعریف کرده و مستند کنید. این استایل شامل شیوه‌نامه استفاده از محتوای بصری، دکمه‌ها، ساختاربندی مقاله و… می‌شود.
    • لایه‌های مدیریت: تعیین کنید که چه کسی مسئول چه بخشی است. در وبسایت‌هایی که به محتوا اهمیت می‌دهند، امکان تولید محتوا توسط یک نفر تقریبا غیرممکن بوده و نیاز به تیم دارند. در نتیجه هر کدام از اعضای تیم باید به درستی وظیفه خود را بدانند و دامنه گستردگی کارشان را درک کنند.

    ایجاد حاکمیت محتوایی و مدیریت

    ایجاد حاکمیت محتوایی به دو موضوع در سطح تیم و در سطح مخاطب اشاره دارد. برای درک این موضوع بیایید هر کدام را به‌صورت جداگانه بررسی کنیم:

    • سطح تیم: برای ایجاد حاکمیت محتوایی در سطح تیم نیاز است که چهار فرایند زیر انجام شود:
      • تعیین نقش هر فرد در تیم تولید محتوا
      • ساخت روند کاری برای توسعه محتوا
      • ایجاد سیاست‌های محتوایی با ایجاد شیوه‌نامه‌ها و استانداردهای ویرایشی
      • اطمینان از سازگاری و ایجاد برنامه‌ای برای به‌روزرسانی‌ها و به‌اشتراک گذاری فرایندها
    • سطح مخاطب: برای برخی از حالت‌های محتوایی، تبدیل شدن به Truth Source یا منبع حقیقت یکی از چشم‌اندازهای استراتژیست‌های محتوایی‌ست. برای مثال تصور کنید که وبلاگ من در مرحله‌ای تبدیل به یکی از بهترین منابع یادگیری تولید محتوا شود. در این حالت من توانسته‌ام سطحی از حاکمیت محتوایی را بدست بیاورم. البته این موضوع برای همه کسب‌وکارها صدق نکرده و ممکن است مفید نیز نباشد چرا که مسئولیت‌های زیادی را به وجود می‌آورد.

    در بخش مدیریت، نیاز است که به یکسری از موضوعات توجه ویژه‌ای شود:

    • بودجه: برای پیاده‌سازی استراتژی محتوا و عملی کردن آن نیاز به بودجه هست، اما چقدر؟ چرا؟ چگونه بودجه خرج می‌شود؟ و… تمام مواردی است که در بخش بودجه باید به آن پاسخ داده شود.
    • اندازه‌گیری موفقیت: پس از پیاده‌سازی استراتژی محتوا نیاز است که میزان موفقیت‌آمیز بودن آن را بررسی کرد. این مورد یک فرایند دائمی بوده و باید در زمان‌های مختلف انجام شود.
    • مدیریت تغییرات: تصور کنید که استراتژی محتوایی شما در بخش‌هایی با شکست مواجه شده و یا نیاز به بهبود دارد، در این موارد نیاز است که پس از اعمال تغییرات، کاری کنید که تمام پروسه‌های پیش از خود نابود نشده و همه چیز براساس اصول و ساختار استاندارد پیش برود.

    در پایان

    استراتژی محتوا مبحثی طولانی و حقیقتا وقت‌گیر است. به همین دلیل باید هم فرایند یادگیری و هم فرایند پیاده‌سازی آن را با صبر و حوصله پیش ببرید. باید این موضوع را در نظر بگیرید که بدلیل مدل محتوایی وبلاگی، پتانسیلی برای آموزش کامل بحث استراتژی محتوا وجود ندارد و دو مطلب استراتژی محتوا نوشته شده به‌صورت جزئی نوشته شده‌اند. در بیشتر شرکت‌های محتوا محور نیز استراتژی محتوایی توسط کسی پیاده‌سازی می‌شود که در واقع شغل‌ش استراتژیست است. بنابراین حوزه‌ای بسیار تخصصی بوده و نیاز است که فرایند یادگیری کاملی برای آن طی شود.

    در مطلب «How to Become a Content Strategist» شما با نقشه راه تبدیل شدن به یک استراتژیست محتوا همراه خواهید شد.

  • استراتژی محتوا چیست؟ محتوا، اجزاء و مخاطب

    استراتژی محتوا به تهیه محتوا درست، برای مخاطب درست، در زمان و مکان درست و در ساختار درست اشاره دارد. با در نظر گرفتن این تعریف می‌توان گفت که استراتژی محتوایی برای اولین بار نه در دنیای وب بلکه در دنیای کتاب‌ها و روزنامه‌ها پیاده‌سازی شد. برای مثال در روزنامه‌ها که شانس برگشت به نسخه‌های قبل در آن‌ها بسیار کمتر از دنیای وب است، بسیار مهم بود که در زمان درست، محتوای درست تحویل کاربر درست داده شود. به‌روز بودن محتوا و در نظر گرفتن آخرین حوادث در هر شماره از روزنامه، خود یک استراتژی محتوایی به حساب می‌آید. 

    برای جذاب‌تر شدن این بحث آموزشی من فایل «🎙️استراتژی و استراتژیست محتوا» آقای حامی غفاری را هم به این مطلب اضافه کردم تا به‌صورت کامل‌تری با بحث استراتژی محتوا آشنا شویم.

    تمام هدف استراتژی محتوا برطرف کردن نیاز کاربر و نیاز کسب‌وکار است. در نتیجه بدون داشتن استراتژی محتوا، هیچوقت نمی‌توانید به درک درستی از نیازمندی‌های‌تان از «محتوا» دست پیدا کنید. 

    اما بدون داشتن درک درستی از چیستی محتوا هم نمی‌توانیم متوجه شویم که استراتژی محتوا چیست و چرا نیاز است که آن را پیاده‌سازی کنیم. بنابراین ابتدا نیاز است که این سوال را مطرح کنیم که محتوا چیست؟

    محتوا چیست و چه هدفی را دنبال می‌کند؟

    • اگر بخواهیم خیلی کلی راجع به چیستی محتوا صحبت کنیم باید بگوییم محتوا به هرچیزی که به شما اطلاعات معناداری بدهد گفته می‌شود. ویدیویی که شما در حال مشاهده آن هستید، تصاویری که می‌بینید، متونی که می‌خوانید، علائم راهنمایی و رانندگی و حتی حروف روی کیبوردتان شامل محتوا می‌شود. 
    • اما برای پیدا کردن درک بهتر از چیستی محتوا باید به کاری که انجام می‌دهد بیشتر فکر کنیم تا چیزی که اصالتا هست! در جمله قبلی راجع به اطلاعات معنادار صحبت کردیم. اما منظور از معنا چیست؟ فلاسفه و زبان‌شناسان بسیار زیادی راجع به این موضوع صحبت کرده‌اند که من قصد ندارم راجع به آن‌ها صحبت کنم اما بگذارید با یک مثال جلو برویم. 
    • منظور از معنادار بودن چیزی، بازگردانی تصورات و همچنین اطلاعات شما نسبت به یک قضیه و همچنین آگاهی‌بخشی از جوانب جدید آن است (چه حقیقی چه خیالی). برای مثال اگر من به شما کلمه «تخم مرغ» را بدهم ممکن است به‌صورت سریع تصوراتی راجع به آن به ذهن‌تان خطور کند: غذایی برای صبحانه، مرغی که تخم‌مرغ را درست می‌کند، رنگ سفید و… .
    • حال اگر کلمه «تخم مرغ آب‌پز» را بدهم، معنادار بودن این موضوع پیچیده‌تر از حالت قبل خواهد بود چرا که مفاهیمی مانند مزه آن، جوشاندن، پنج دقیقه زمان برای پختن، شعله گاز، آخرین باری که آن را خورده‌اید و… را برای‌تان یادآوری می‌کند.
    • همانطور که در این مثال‌ها دیدید، محتوا تصورات شما را فراتر از کلمات برده و موضوعات بسیار بیشتری را برای شما یادآوری می‌کند. در نتیجه من در این حالت، اطلاعات معناداری به شما تحویل داده‌ام. اما در همین حال تصور کنید من کلمه «عقحیتار» را به شما بدهم که حتی یک کلمه واقعی نیست. چه اطلاعات معناداری می‌توان از آن پیدا کرد؟ هیچ! در نتیجه محتوا باید شامل اطلاعات معناداری راجع به چیزی باشد. 
    • اما چالشی که برای تولیدکنندگان محتوا و استراتژیست‌های محتوا وجود دارد این است «معنادار بودن» چیزی همگانی و برابر نیست. به همین دلیل باید به زبان، ملیت و فرهنگ مخاطب نهایی نیز فکر کنیم. برای مثال ممکن است در یک جامعه روستایی «سفید» بودن تخم مرغ معنایی نداشته باشد! یا جامعه‌ای را تصور کنید که «تخم مرغ آب پز شده» در سنت غذایی آن‌ها وجود ندارد. در این حالت نیاز است که به شکل دیگری معنا محتوای خود را برسانید. در نتیجه محتوایی که شما تولید می‌کنید برای همه مخاطبین‌تان یک معنا خاص را ممکن است ایجاد نکند.
    • شاید مثال واضح‌تر تفاوت‌های درک و دریافت معنا، خواندن جوک‌های انگلیسی باشد که برای ما بسیار بی‌مزه هستند اما ممکن است برای مخاطب انگلیسی زبان بسیار خنده‌دار باشد. 
    • تمام این‌ها به یکی دیگر از وظایف استراتژیست محتوا اشاره دارد: ارائه محتوا با قابلیت ارتباط‌گیری با مخاطب! 
    • استراتژیست محتوا باید شکلی از سند استراتژیک محتوایی را تهیه کند که با مخاطب خود ارتباط برقرار کرده و به زبان وی سخن بگوید. 

    چالش شناسایی موقعیت

    یکی از چالش‌های اصلی در زمینه تهیه استراتژی محتوا، شناسایی اهداف محتوا، نیازمندی کاربران، کسب‌وکار و طبیعت رسانه‌های محتوایی (وبلاگ، سوشال مدیا، مستندات و…) است. با تهیه استراتژی محتوا ما قصد داریم برخی از این چالش‌ها را آدرس‌دهی و حل کنیم. در نتیجه بسیار مهم است که براساس کسب‌وکارتان موارد گفته شده را لحاظ کرده و یک استراتژی محتوایی مناسب را تهیه کنید.

    اجزاء استراتژی محتوا

    روش‌های مختلفی برای پیاده‌سازی استراتژی محتوا وجود دارد و هر کدام از این روش‌ها نیز کامپوننت‌ها و اجزاء مرتبط با خودشان را دارند. پس در نتیجه یک روش ثابت و فرایند قدم به قدم همگانی برای تهیه استراتژی محتوا وجود ندارد. برای مثال Erin Cassin فرایند و اجزاء استراتژی محتوا را به سه Stage تقسیم کرده است: ارزیابی، طراحی و اجرا. 

    • ارزیابی: در مرحله ارزیابی تلاش می‌شود تا درک اولیه‌ای از اهداف انجام کار، اهمیت محتوا و همچنین مخاطبان ایجاد شود. 
    • طراحی: در مرحله طراحی، روی تولید محتوا به‌صورت بهینه، در دسترس و قابل فهم تمرکز می‌شود. 
    • اجرا: در مرحله اجرا نیز فرایند انتشار محتوا در چنل‌های مختلف، تست‌های کاربری و… مورد توجه قرار می‌گیرد.

    اما همانطور که گفته شد این تنها یک رویکرد برای پیاده‌سازی استراتژی محتوا و درک اجزاء آن است. من در این مطلب قصد دارم شما را با یک روش دیگر آشنا کنم که یک روش ترکیبی به‌حساب می‌آید. یعنی با الهام‌گیری از چندین استراتژی محتوا ساخته شده است. منبع اصلی این استراتژی Morten Rand-Hendriksen است که البته من عناوین و بخش‌هایی از آن برای درک‌پذیری ساده‌تر تغییر داده‌ام.

    در این ساختار ما چهار Stage خواهیم داشت که به‌ترتیب عبارت از موارد زیر خواهد بود:

    در این مجموعه مطلب به‌صورت کامل با هر کدام از این Stageها آشنا می‌شویم و به بررسی اهمیت آن‌ها می‌پردازیم. در مطلب اول سراغ مخاطب، انگیزه‌ها و اهداف می‌رویم و در مطلب بعدی به موارد دیگر خواهیم پرداخت.

    اما قبل از اینکه این موضوع را ادامه دهم، نیاز است که به دو نکته بسیار مهم اشاره کنم:

    • یکی از اشتباهاتی که در حوزه تهیه استراتژی محتوا صورت می‌گیرد این است که برخی از سازمان‌ها این استراتژی را پیش از استراتژی محصول، برندینگ و مارکتینگ تهیه می‌کنند. فرایند تدوین استراتژی محتوا باید بعد از تمام این موارد صورت بگیرد چرا که براساس نیازمندی‌های استراتژی محصول، برندینگ و مارکتینگ باید پیش رفت.
    • نکته دوم اینکه هر استراتژی محتوایی براساس کسب‌وکار متفاوت است. شما نمی‌توانید از استراتژی‌های محتوایی از پیش آماده شده استفاده کنید و در نتیجه نیاز است که براساس پارامترهای منحصر به فرد کسب‌وکارتان پیش بروید.

    مخاطب، انگیزه‌ها و اهداف

    مخاطبان، انگیزه‌ها و اهداف پروژه از جمله اصلی‌ترین بخش‌های یک استراتژی محتوا هستند. با درک بهتر این موارد، می‌توانیم فرایند تهیه استراتژی محتوا را اصولی‌تر پیش برده و براساس بنیادهای واقعی پیش برویم.

    بجای کاربر بگوییم مردم

    در اصلی‌ترین هسته و قسمت استراتژی محتوا، کاربران وجود دارند. برای اینکه قدم اول استراتژی محتوا را به درستی برداریم نیاز است که به درک درستی از کاربران‌مان برسیم، اهداف‌شان چیست و چه انگیزه‌هایی برای استفاده از محتوا و سرویس‌های ما دارند.

    یکی از مشکلاتی که وقتی از عبارت «کاربران» استفاده می‌کنیم این است که نمی‌توانیم از طریق خود این عبارات به درک درستی از چیستی آن برسیم. وقتی از عبارت «کاربران» استفاده می‌کنیم همه آن‌ها را به یک شکل و بدون تفاوت‌های خاصی که دارند می‌بینیم.

    بنابراین در قدم اول بهتر است آن‌ها را «مردم» خطاب کنیم. وقتی از «مردم» استفاده می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم که با حجم بزرگی از انسان‌ها روبه‌رو هستیم که هرکدام ویژگی‌های منحصر به فردی داشته و پتانسیل‌های متفاوتی را برای تبدیل شدن به «مخاطب» محتوا یا «مشتری» سرویس‌های ما دارند.

    از طریق افراد اصلی داخل شرکت، مشتریان را پیدا کنید

    برای پیدا کردن مخاطب هدف نیازی به حدس و گمان نیست، با مصاحبه‌ای کوتاه با افراد داخل شرکت و کسانی که بیشترین ارتباط را با مردم دارند، می‌توانیم به درک بهتری از مردم برسیم. CEO، مارکتینگ، روابط عمومی و… همگی از تیم‌هایی هستند که با مردم و مشتریان سروکار داشته‌اند، در نتیجه می‌توان از طریق آن‌ها وارد شد.

    اما این تمام موارد نیست. هدف ما از مصاحبه با این افراد در مرحله‌ای دیگر پاسخ به پرسش‌های زیر برای پیدا کردن اهداف محتوا و خود شرکت است:

    • چه پیغامی را می‌خواهیم انتقال دهیم؟
    • «موفقیت» برای ما به چه معناست؟ چه موقع می‌گوییم که موفق شده‌ایم؟
    • چه اهدافی واقعی و دست‌یافتنی هستند؟
    • اهداف نهایی کسب و کار چیستند؟

    تعیین مخاطب

    برای هر پروژه‌ای بسیار مهم است که مخاطب مورد نظر تعریف و تعیین شود. در دنیای استراتژی محتوا بدون کشف این مسئله، چگونه می‌خواهید برای مخاطبینی که نمی‌شناسید‌شان محتوا تهیه کنید؟

    در قدم اول این سوال را بپرسید که کسب‌وکار من قرار است به چه کسی سرویس ارائه کند؟ جوانان؟ خانواده‌ها؟ دانشجویان؟ کسب‌وکارهای کوچک؟ با درک درست از این موضوع می‌توانید دامنه گستردگی «مردم» را کمتر کرده و به «گستره محدودی» آن‌ها را تقلیل دهید.

    شاید بد نباشد که برای پیدا کردن و تعیین دقیق مخاطبین‌تان به رُقبای کسب‌وکاری نگاهی بیندازید. با تحلیل رقبا شما به این درک می‌رسید که مخاطبان رقبای‌تان به احتمال زیاد مخاطبین شما نیز هستند.

    پیشنهاد می‌کنم که در این فرایند عجله به خرج ندهید و با پیدا کردن اولین نوع از مخاطبین‌تان، به مرحله بعدی نروید. بسیاری از کسب‌وکارها، مخاطبین‌ مختلفی دارند که در سطوح مختلفی قرار می‌گیرند. برای مثال می‌توان این سطوح را به لحاظ اهمیت، حجم خریداری سرویس‌ها، دولتی یا غیردولتی بودن و… دسته‌بندی کرد.

    در پروژه‌ای که اخیرا برای تعیین استراتژی محتوا داشتم، با سطح مختلفی از مخاطبین روبه‌رو شدم و بنظر می‌رسید که مدیریت این موارد چالش برانگیز باشد چرا که نمی‌توان یک استراتژی محتوا کامل برای تمام آن‌ها با یک درجه از اهمیت نوشت. به همین دلیل با تهیه جدولی مانند زیر، مخاطبین را دسته‌بندی کردم.

    درجه اهمیتمخاطب تعیین شده
    ۶۰ درصدصاحبان کسب‌وکارهای کوچک
    ۳۰ درصدفارغ‌التحصیلان دانشگاهی
    ۱۰ درصدافرادی که قصد دارند وارد حوزه نرم‌افزار شوند

    با انجام چنین کاری، حال ما می‌دانیم که چه میزان از تمرکز محتوایی باید روی کدام نوع از مخاطبین باشد.

    موقعیت و زمینه‌ سنجی

    زمینه و موقعیت از جمله مسائل مهم در درک بهتر کاربر هدف شماست. شما باید متوجه شوید که کاربرتان در چه زمینه و موقعیتی حضور دارد. برای مثال اگر شما یک اپلیکیشن سفارش غذا هستید، به احتمال زیاد کاربر شما در موقعیت گشنگی و همچنین عجله قرار گرفته است. در نتیجه اگر می‌خواهید محتوایی را پیدا کردن بهترین غذا ارزان قیمت تحویل کاربران‌تان دهید سعی کنید که مطلب را مختصر، ساده و واضح تحویل دهید.

    این موضوع در مثال‌های دیگری می‌تواند شامل زمینه‌ها و Contextهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مخاطب‌تان نیز باشد. برای مثال با درک وضعیت سیاسی جامعه هدف، آیا انتشار مطلبی در مخالفت با رای اکثریت جامعه درست است؟ مطمئنا خیر، چرا که به محبوبیت کسب‌وکارتان آسیب می‌زند.

    دسترسی‌پذیری یا Accessibility نیز مسئله مهم دیگری در این حوزه است. سازمان‌هایی که اختصاصا محتوای برای افراد توانخواه تولید می‌کنند، باید این مسئله را در نظر داشته باشند که محتوای‌شان برای عامه مردم قابل دسترس باشد.

    موقعیت‌ و زمینه‌ سنجی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده و به شما اجازه می‌دهد تا هماهنگ با موقعیت و زمینه‌ای که کاربرتان در آن حضور دارد مطالب‌تان را پیش ببرید.

    تهیه Persona

    با تهیه داده‌های واقعی از مشکلات کاربران و همچنین راه‌حل‌های خودتان، یک پرسونا جامع تهیه کنید. در این پرسونا سعی کنید همه‌ چیز را در واقعی‌ترین حالت ممکن پیاده‌سازی کنید. هدف پرسونا در نهایت کشف مخاطب یا مشتری هدف شماست. اما در این مرحله نباید حدس و گمان در کار باشد. شما می‌توانید براساس راه‌حلی که ارائه می‌دهید، افراد مختلفی را متصور شوید که براساس مشکلات‌شان به راهکار شما نیاز دارند.

    برای مثال فردی با نام، اشکان احمدی، ۲۸ ساله، مدیر مارکتینگ شرکت ایکس، با چالش تهیه استراتژی محتوایی روبه‌روست. این شرکت ۵ نفر اختصاصی برای تولید محتوا دارد، از سیستم مدیریت محتوا وردپرس استفاده می‌کند، استراتژی SEO کاملی ندارد و… .

    اگر من یک آژانس تولید محتوا باشم، پرسونای مشتری من چنین مواردی خواهد بود. البته فرایند تهیه پرسونا به این سادگی‌ها هم نبوده و نیازمند مشورت با دیگر اعضای سازمان از جمله مدیر محصول، مدیر مارکتینگ، مدیر عامل و… نیز هست.

    تهیه نقشه همدردی یا Empathy Map

    برای درک بهتر پرسونا مد نظر می‌توانید از نقشه همدردی استفاده کنید. این نقشه قصد دارد تا بیشترین درک را از پرسونا مدر نظر بدست بیاورد و در نتیجه ما می‌توانیم با درک مشکلات و چالش‌ها، رویکردمان را مسئله‌مندتر پیش ببریم.

    برای تهیه نقشه همدردی از دو جدول، یکی برای درک کلیات و یکی برای جمع‌بندی استفاده می‌کنم. در جدول اول من براساس محصولات مختلف پیش می‌روم تا مثال‌هایی از حوزه‌های مختلف را بررسی کرده باشم.

    محصولافکارمشاهداتصحبت و عملشنیدنی‌ها
    سفارش غذا آنلاینبهترین، مقرون‌
    به‌صرفه‌ترین و
    سریع‌ترین راه برای
    سفارش غذا
    اسنپ‌فود خوبه
    ریحون بهتره
    اسنپ‌فود غذاهاش
    همیشه سرده
    مامان‌پز مقرونه به
    صرفه‌ست
    من گشنمه؟
    خب غذا سفارش
    بدم! از کجا؟
    اُفود. اینجا فقط
    اسنپ‌فود کار می‌کنه.
    یه بار از اسنپ‌فود غذا سفارش
    دادم، از حسابم پول
    برداشت کرد ولی
    سفارش ثبت نشد،
    پشتیبانی هم ۲ روزه که
    جواب نداده.
    ما توی سازمان از مامان پز
    استفاده می‌کنیم
    خیلی باحاله!
    اینترنتسریع‌ترین اینترنت
    رو می‌خوام.
    مبین‌نت بد نیست از
    ایرانسل بهتره
    همراه اول نت
    شبانه‌ش خوبه
    رایتل افتضاحه
    به اینترنت سریع نیاز دارم.
    برم سرویس فیبرنوری بگیرم
    گرونه ولی، اشکال نداره.
    یه بار صد گیگ از ایرانسل خریدم
    دو هفته‌ای تموم شد
    برای استریم از مبین نت استفاده
    می‌کنم جوابگوئه.
    هاست وردپرسیه روش سریع و
    ساده و کم هزینه
    برای ساخت
    وبلاگ شخصی با
    وردپرس
    ایران هاست خوبه
    لیموهاست خیلی
    گرونه ولی
    پشتیبانی‌ش خوبه
    ایران سرور سریعه
    به یه هاست وردپرسی
    نیاز دارم. برم سرچ
    کنم، کدوم با یه
    کلیک می‌تونم
    وردپرس رو روش
    نصب کنم؟
    با ایران هاست
    میشه، پس خوبه.
    وبلاگ شرکتمون روی بلوهاسته،
    سریعه و پشتیبانی‌شون حرفه‌اییه.

    برای درک بهتر هر کدام از این چهار مورد (افکار، مشاهدات، صحبت و عمل، شنیدنی‌ها) نیاز است که در ادامه توضیح کوتاهی راجع به هرکدام عرض کنم:

    • افکار شامل هر آن‌ چیزی می‌شود که پرسونا شما در فرایند نیازمندی به آن فکر می‌کند. یه اپ مقرون به صرفه برای سفارش غذا، یه اینترنت سریع، یه روش ساده برای ساخت وبلاگ شخصی با وردپرس.
    • مشاهدات شامل هر آن‌ چیزی می‌شود که در شبکه‌های اجتماعی و اخبار و تلویزیون و…. به‌صورت غیرمستقیم شنیده و دیده شده است.
    • صحبت و عمل به شبیه‌سازی فرایند انجام کار توسط مخاطب می‌پردازد. اگر پرسونا من دنبال هاست وردپرسی است به احتمال زیاد در اولین قدم عبارت «هاست وردپرس» را سرچ می‌کند.
    • شنیدنی‌ها هم به مواردی اشاره دارد که مخاطب شما مستقیما از یک دوست، همکار، پدر و مادر و… شنیده است.

    در جمع‌بندی نقشه همدردی قصد داریم به اطلاعات کاملی از دو مؤلفه اصلی دست پیدا کنیم: چالش‌ها و ایده‌آل‌ها.

    محصولچالش‌هاایده‌آل‌ها
    سفارش غذا آنلاینگرون بودن
    کیفیت پایین داشتن
    دیر رسیدن
    غذایی با کیفیت و قیمت مناسب
    ارسال به موقع
    گرم بودن غذا
    اینترنتگرون بودن
    کُند بودن
    قطعی مکرر
    اینترنتی با هزینه و کیفیت مناسب
    سرعت بالا
    نداشتن قطعی‌های مکرر
    (خواب‌ش رو ببینی😅)
    هاست وردپرسنداشتن امکان سریع نصب برای وردپرس
    پشتیبانی نامناسب
    راه‌اندازی طولانی
    نصب سریع و ساده وردپرس
    پشتیبانی مناسب
    لود تایم بالا

    در قدم بعدی

    در این مطلب شما با برخی از اصولی‌ترین مبانی استراتژی محتوا آشنا شدید. در مطلب بعدی سراغ مراحل بعدی پیاده‌سازی استراتژی محتوا خواهیم رفت و موارد بیشتری را بررسی می‌کنیم.

  • از زندگی در روسیه تا خِفت شدن در آمریکا – مصاحبه پاول دورف با تاکر کارلسون

    چند روزیه که منتظر رویداد Token2049 در دوبی هستم و توی یوتیوب هرچیزی که مربوط به اون باشه رو دنبال می‌کنم. تا اینکه چند ساعت پیش مصاحبه جدید تاکر کارلسون با مالک و بنیان‌گذار محبوب‌ترین پیام‌رسان دنیا (از نظر من :)) ) یعنی پاول دورف رو دیدم. حقیقتا مصاحبه فوق‌العاده جذاب و (جاهایی‌ش) خنده‌داری بود.

    خواستم که خیلی طولانی راجع به این مصاحبه صحبت کنم ولی خب بنظرم خودتون ببینید بهتره. ولی چند نکته کلی و چیزهایی که برداشت کردم رو خواستم باهاتون به اشتراک بذارم بعد می‌تونید مصاحبه رو ببینید:

    • زندگی نسبتا جالبی داره. توی شوروی به دنیا اومده بعد با خونواده رفتن ایتالیا، بعد شوروی سقوط کرده و برگشتن روسیه. سال ۲۰۰۶ وقتی که ۲۱ سال‌ش بوده شبکه اجتماعی VK رو ساخته و بعد بخاطر فشارها و درخواست‌های دولت روسیه برای جاسوسی و حذف رُقبا سیاسی، سهام‌ش رو فروخته و از روسیه رفته. آلمان، انگلیس، آمریکا و ظاهرا با خسته شدن از بروکراسی و قوانین اون‌ جاها بیخیال شده و رفته دوبی زندگی کرده. توی سان فرانسیسکو هم ظاهرا خِفت‌ش کردن و گفته بیخیال این همه استرس. (طبیعتا به‌عنوان یه شهروند روس توی آمریکا چندان ازت استقبال نمیشه)
    • ایده تلگرام رو با کمک برادرش همون موقع که توی روسیه بودن (برادرش سوپرمغز ریاضیه و توی رمزنگاری بهش کمک کرده) پیاده‌سازی کردن و دنبال یه روشی بودن که بتونن به دوستاشون بدون اینکه دولت روسیه پیام‌هاشون رو ردگیری و دی‌کُد کنه پیام بفرستن و تا اینجایی که امروز هستیم پیش رفته.
    • چند حقیقت عجیب راجع به تلگرام گفت که کارلسون هم واقعا شوکه شد. مثلا اینکه هزینه مارکتینگ پروژه تلگرام تا امروز صفر دلار بوده! کل پروژه با ۳۰ نفر جلو میره، دپارتمان‌هایی مثل HR و… ندارن. برای استخدام شدن توی تلگرام هم نیازه که چالش‌های برنامه‌نویسی روی سایت Developer Challenges (contest.com) رو حل کنید. راستش رو بگم اینا کلا چیزهای کلی هستند و باید مصاحبه رو کامل ببینید تا چیزهای عجیب و غریب دیگه‌ای رو کشف کنید از این مصاحبه.
    • سیاست‌مدارها و شرکت‌های بزرگ دنیا تو مواقع زیادی تلگرام رو تحت فشار قرار دادن که دولت آمریکا، روسیه، چین، گوگل، اپل و… از جمله اونا هستن. حقیقتا پایداری که از خودش نشون داده خارق‌العاده‌ست.
    • سوال خنده‌داری که کارلسون مدام باهاش روبرو می‌شد این بود که چرا بقیه دنیا (آمریکا مثلا)‌ از تلگرام استفاده نمی‌کنن. همون موقع بود که کانال تلگرامی خودش رو ساخت و توی مصاحبه پروموت کرد! :))

    حقیقتا موضوعات خیلی زیادی توی این مصاحبه گفته شده و خیلی دوست دارم ببینید مصاحبه رو. لینک مصاحبه روی یوتیوب

  • چگونه یک وبلاگ تر و تمیز وردپرسی داشته باشیم؟

    جدای از اینکه طرفدار پر و پا قرص وردپرس نیستم اما بنظر می‌رسه که هیچ آلترناتیو چندان قدرتمند و همه جانبه‌ای براش وجود نداره و به همین دلیله که بیشتر وبلاگ‌های شرکتی با این سیستم مدیریت محتوا (CMS) ایجاد می‌شن.

    شخصا طرفدار استفاده از Static Site Generatorها هستم اما مشکلی که برای شرکت‌ها وجود داره بحث Agility یا همون چابکیه که وردپرس در این زمینه خیلی بهتر عمل می‌کنه: پنل مدیریتی قدرتمند، وجود افزونه‌ها و پوسته‌های مختلف، مدیریت ساده کاربران و ده‌ها امکان دیگه که وردپرس رو به لحاظ چابکی از رقبا استاتیک جلوتر می‌بره.

    اما وردپرس در نهایت یک ابزاره و نیاز به اینکه به درستی مدیریت بشه وجود داره. موضوعی که در ادامه می‌خوام بهش بپردازم!

    راه‌اندازی یک وبلاگ وردپرسی باید با نهایت دقت انجام بشه و خشت‌های اول با برنامه‌ریزی کامل پیش بره. خیلی از وبلاگ‌ها این نکته رو رعایت نمی‌کنند و On-Going به این مسائل فکر می‌کنند که کاملا رویکرد اشتباهیه در زمینه کار با وردپرس.

    میزبانی

    اولین قدم برای پیاده‌سازی وبلاگ وردپرسی، استفاده از یک سرویس‌دهنده هاستینگ مناسب است. من روی این موضوع حساسیت زیادی به خرج می‌دم و خیلی هم برام مهمه. یکی از اصلی‌ترین دلایلی که روی این موضوع هم حساسیت بالایی دارم، امر پشتیبانی و سطح تخصصی بودن سرویس‌دهنده‌ست. از اونجایی که من با بک-اند وردپرس آشنایی خوبی ندارم، در مواقعی که وضعیت بحرانی می‌شه انتظار دارم که سرویس دهنده به سرعت وارد کار بشه و وبسایت رو به حالت سالم خودش برگردونه.

    در زمان خرید خدمات هاستینگ به موضوعات زیر توجه کنید:

      • داشتن هاست مخصوص وردپرس (البته همون هاست اشتراکیه با این تفاوت که یه سری سرویس‌های مبتنی بر وردپرس در کنارش تحویل داده میشه)

      • پشتیبانی مناسب و ۲۴ ساعته

      • استفاده از سخت‌افزارهای مناسب (ایده‌آلا تمام سرویس‌دهندگان میزبانی این نکته رو رعایت می‌کنند!)

      • قیمت مناسب به نسبت رُقبا

    البته پیشفرض این موضوع تا اینجا کار استفاده از هاست‌های اشتراکی یا Shared Host است. خوشبختانه تغییر و مهاجرت به زیرساخت‌های قدرتمند‌تر مثل هاست اختصاصی، VPS یا زیرساخت ابری در صورت نیاز، چندان سخت نخواهد بود. به همین دلیل مطمئن بشید که سرویس‌دهنده‌تون جدای از هاست وردپرسی (هاست اشتراکی)‌، خدمات هاستینگ دیگه رو هم ارائه می‌ده.

    در بین رُقبا ایرانی که هاست وردپرسی ارائه می‌دن با دوتاشون کار کردم و به هر لحاظی ازشون راضی بودم: هاست‌ایران و ماندگار هاست.

    کاربری که در حال کار با سیستم مدیریت محتوا وردپرس است.

    پوسته

    بعد از نصب و راه‌اندازی وبلاگ وردپرسی نیاز هستش که ظاهری مناسب برای وبسایت پیاده‌سازی کنید. دو رویکرد کلی وجود داره:

      • استفاده از پوسته‌ها یا قالب‌های آماده

      • طراحی پوسته سفارشی

    در صورت استفاده از پوسته یا قالب آماده چند نکته مهم وجود داره که حتما نیازه بررسی بشن:

      • حجم پوسته: خیلی مهمه که پوسته در سبک‌ترین حالت ممکن ساخته بشه و سرعت بارگذاری وبسایت رو کاهش نده.

      • سئو: خیلی مهمه که پوسته شاخصه SEO-Friendly رو داشته باشه. به این معنا که با سئو و قواعدش سازگاری داشته باشه.

      • تکنولوژی: پوسته شما باید براساس تکنولوژی‌های مدرن ساخته شده باشه و اگه وابستگی به کتابخونه خاصی داره مطمئن بشید که اون کتابخونه پشتیبانی میشه و منقضی نشه.

      • ناوبری ساده: هرچه وبلاگ‌تون به لحاظ بصری ساختار پیچیده‌تر و عجیب‌ و غریب‌تری داشته باشه، شانس اینکه کاربران رو به خودش جذب کنه کمتر میشه. یادتون نره که شما در حال ساخت وبلاگ برای سازمان‌تون هستید و این بخش تنها قصد داره جنبه آموزشی، اطلاع‌رسانی و… داشته باشه نه بیشتر!

      • سازگاری با اهداف، نوع محتوایی و دسته‌بندی که در ادامه ذکر خواهد شد.

    در صورت طراحی پوسته سفارشی هم چند نکته مهم وجود داره که نیازه بررسی بشه:

      • فرایند توسعه: بسیار ضروریه که فرایند ساخت پوسته سفارشی حداقل از سه مرحله طراحی UI، توسعه HTML/CSS/JS و توسعه بک-اند براساس توابع و ساختار وردپرس عبور کنه.

      • صفحه‌ساز: تا جایی که می‌تونید استفاده از صفحه‌سازها رو در انتخاب آخر قرار بدید (وضعیت ناچاری). پوسته شما نباید به افزونه خاصی مثل المنتور یا ویژوال کامپوزر وابسته باشه! هم باعث کند شدن وبسایت میشه و هم نرخ سفارشی سازی رو کاهش میده.

      • + رعایت نکات گفته شده در بالا!

    تعیین نوع محتوایی

    نوع محتوایی که قراره روی وبلاگ منتشر بشه رو از قبل تعیین کنید. متن، اینفوگرافی، ویدیو، پادکست و… . با درک درست این موضوع امکان اینکه یک تجربه کاربری سازگار و آشنا را به کاربران‌تون ارائه کنید خیلی بالا خواهد رفت.

    این موضوع روی طراحی و یا انتخاب پوسته مورد نظرتون هم تاثیرگذاره. یکی از دردسرهای تعیین نکردن این موضوع قبل از راه‌اندازی وبلاگ اینه که ایجاد هر تغییری در ساختار محتوایی در ادامه روند کاری چالش برانگیزه. نداشتن استراتژی مشخص، نبود ناوبری و دسته‌بندی خاص برای محتوا جدید، ناآشنا بودن مخاطبین وبلاگ با تغییرات و تمام این موارد باعث میشه که «تعیین نوع محتوایی» پیش از راه‌اندازی وبلاگ کاری عاقلانه‌تر باشد.

    دسته‌بندی

    یکی از تجربیات تلخ من در زمینه دسته‌بندی موضوعی وبلاگ مربوط به حالتی میشه که مدام اونا رو در زمان‌های مختلف تغییر میدم. البته این موضوع چون مربوط به وبلاگ شخصیه چندان مهم نیست اما وقتی که سراغ یه وبلاگ شرکتی/سازمانی/حرفه‌ای می‌ریم قضیه فرق می‌کنه.

    در مرحله اول حتما دسته‌بندی موضوعی‌تون رو مشخص کنید. انجام چنین کاری هم با کمک گرفتن از تولید‌کنندگان محتوا به راحتی انجام پذیره. کافیه به استراتژی محتوایی‌تون نگاه کنید و اون‌ها رو دسته‌بندی کنید.

    افزونه‌ها

    بیخود‌ترین وبلاگ وردپرسی، اون وبلاگی هستش که ده‌ها افزونه مختلف رو نصب کردن تا یکسری کارهای ساده رو براشون انجام بده. استفاده زیاده از حد از افزونه‌ها باعث کم شدن سرعت بارگذاری وبسایت، پیچیدگی زیاده از حد پنل وردپرسی و وابستگی اجرایی گسترده میشه. سعی کنید برخی از افزونه‌های مرسوم و کاربردی رو نصب کنید و تمام!

    افزونه‌های ضروری برای یک وبلاگ وردپرسی شامل موارد زیر می‌شه.

      • افزونه برای بهینه‌سازی سئو – AIOS یا Yoast

      • افزونه‌ای برای ایجاد فرم – Contact Form 7

      • افزونه‌ای برای کشینگ – LiteSpeed Cache

      • تمام!

    در تمام سال‌هایی که از وردپرس استفاده کردم همیشه این سه مورد برام ضروری‌ترین‌ها بوده که البته در حال حاضر از مورد دوم هم استفاده نمی‌کنم.

    لوگو SEO

    سئو

    آهان! رسیدیم به SEO. چالش همیشگی! برای مدیریت و بهبود وضعیت سئو در قدم اول نیاز دارید که از یک پلاگین سئویی استفاده کنید. اغلب افراد از Yoast استفاده می‌کنند اما من AIOS رو ترجیح می‌دم.

    در قدم بعدی سئو محتوا مهمترین موضوع در دنیای مدیریت وردپرسه. همیشه مطمئن باشید که محتوای نگارشی‌تون با اصول اولیه سئو تطابق داره. این اصول به صورت ساده و لیست‌وار شامل موارد زیر می‌شه:

      • تایتل‌بندی و بخش‌بندی محتوا

      • استفاده از المان‌های بصری مثل تصویر و ویدیو

      • داشتن Alt برای تصاویر

      • استفاده از لینک‌های داخلی و خارجی معتبر

      • متادیسکریپشن ۱۶۰ کاراکتری

      • رعایت قواعد Readability

      • قرار دادن تایتل به صورت درست

      • محتوانویسی براساس کلمات کلیدی مورد نظر

      • و تقریبا تمام!

    داشتن یک استراتژی درست On-Page و Off-Page سئو محور مطمئنا باعث میشه که رتبه بهتری در گوگل بدست بیارید.

    تصاویر

    مدیریت تصاویر در وردپرس به صورت پیشفرض کمی غیربهینه‌ است. از طرفی وردپرس برای اندازه‌های مختلف نسخه‌های مختلفی از یک تصویر رو تولید می‌کنه که این باعث افزایش مصرف فضای ذخیره‌سازی می‌شه.

    از طرف دیگری فرمت محتوای تصویری در وردپرس به صورت پیشنهادی نیست. به این معنا که ایکاش وردپرس در هنگام آپلود تصاویر jpg و png یه اشاره‌ای می‌کرد که داداش! برو سراغ webp.

    در هر صورت بهتون پیشنهاد می‌کنم که حتما از تصاویر webp استفاده کنید چون با وب سازگارتره. از طرف دیگه‌ای حتما تصاویرتون رو با ابزاری مثل tinypng فشرده‌ کنید تا کاربر مجبور نباشه حجم زیادی رو بارگذاری کنه. پلاگین وردپرسی هم داره که همین کار رو به صورت خودکار براتون انجام میده که شخصا حالت دستی رو پیشنهاد می‌کنم تا تعداد افزونه‌ها رو کاهش بدم.

    جمع‌بندی

    وقتی وارد پوزیشن جدید شغلی می‌شم و یا یه دوستی بهم میگه که یه نگاهی به پنل وردپرسی‌م بنداز، اغلب اوقات از وجود چنین پنل شلخته و کُند و عجیب‌ و غریب شوکه می‌شم و واقعا دوست دارم مثل یه آدم وسواسی اونو درست کنم.

    سعی کنید به صورت درست از وردپرس استفاده کنید و بهترین خروجی رو ازش دربیارید. وردپرس همه کارها رو به صورت خودکار انجام نمی‌ده و به سادگی هم می‌تونه به یه دشمن Performance تبدیل بشه!

    اگه در این زمینه مشورت یا سوالی داشتید می‌تونید باهام به اشتراک بذارید. لینکدین و ایمیل دو روش سریع برای انجام چنین کاریه.

    WordPress: Tips for Managing Your Blog

    WordPress is a powerful and popular platform for creating and managing blogs, offering flexibility and plenty of features. Here’s a short guide to managing your WordPress blog effectively:

    1. Choose the Right Hosting

    Selecting the appropriate hosting provider is crucial. Opt for a reliable host that offers strong support for WordPress and excellent customer service. Shared hosting is often sufficient for beginners, but as your blog grows, consider upgrading to VPS or cloud hosting for better performance and scalability.

    2. Select a Suitable Theme

    A proper/not proper theme can make or break your blog. Choose a theme that is lightweight, SEO-friendly, and visually appealing. If you opt for a custom theme, ensure it is developed with a clean UI, efficient HTML/CSS/JS coding, and a robust backend.

    3. Plan Your Content Strategy

    Define your content strategy early on. Decide on the types of content you will publish, such as articles, videos, and infographics. This helps in maintaining a consistent and engaging user experience.

    4. Organize Your Categories

    Properly organizing your blog categories from the start saves a lot of hassle later. Think about the structure of your content and create clear, logical categories that will make it easy for your readers to find what they are looking for.

    5. Use Essential Plugins Wisely

    While plugins add functionality, it’s important to limit their use to avoid slowing down your site. Essential plugins include:

    • SEO Plugins: Yoast SEO or All in One SEO Pack to optimize your blog for search engines.
    • Form Plugins: Contact Form 7 for creating contact forms.
    • Caching Plugins: LiteSpeed Cache to improve your site’s performance.

    6. Optimize for SEO

    Implement SEO best practices to enhance your blog’s visibility. Use SEO plugins to optimize your titles, meta descriptions, and keywords. Ensure your content is well-structured and includes relevant keywords naturally.

    7. Manage Images Effectively

    Images can significantly impact your site’s load time. Use WebP format for better compression and faster loading times. Always compress images before uploading them to your site.

    Conclusion

    Managing a WordPress blog involves careful planning and consistent effort. By choosing the right hosting, theme, and plugins, and by optimizing your content for SEO, you can create a fast, user-friendly, and successful blog.

  • How To Write Content Brief?

    A content brief is a document that provides detailed instructions and guidelines for creating a piece of content. It includes the purpose of the content, the target audience, the main messages to convey, and the desired tone and style. It also outlines the format, structure, deadlines, and any specific requirements or constraints. The brief ensures everyone involved in the content creation process has a clear understanding of what is needed, helping to produce consistent and effective content.

    7 short tips for writing content brief

    To write a content brief, follow these steps:

    1. Define the Content Goal: Clearly state the purpose and objectives of the content, such as educating, entertaining, or promoting a product.
    2. Identify the Target Audience: Specify who the content is intended for, including demographic details, interests, and any relevant characteristics.
    3. Outline Key Messages: Determine the main points that need to be communicated to achieve the content goal.
    4. Establish Tone and Style: Decide on the appropriate tone and style that aligns with the brand and resonates with the target audience.
    5. Format and Structure: Choose the type of content (e.g., blog post, video, infographic), its layout, and any necessary visual elements.
    6. Set Deadlines and Budget: Include specific timelines for creation, review, and publication, as well as budget constraints if applicable.
    7. Success Metrics: Define how the success of the content will be measured, such as through engagement metrics, conversion rates, or SEO performance.
    چگونه بریف محتوایی بنویسیم؟

    بریف محتوا یک سند راهنما است که تمام جنبه‌های مهم تولید یک قطعه محتوا را توضیح می‌دهد. این سند به تولیدکنندگان محتوا کمک می‌کند تا مفهوم، هدف و جزئیات مورد نظر برای یک پروژه خاص را درک کنند. فکر کنید به بریف محتوا به عنوان نقشه‌ای که تیم شما را از نقطه A به نقطه B می‌برد، بدون اینکه در جزئیات گم شوند.

    عناصر کلیدی یک بریف محتوا

    یک بریف خوب شامل اطلاعاتی در مورد هدف محتوا، مخاطب هدف، پیام‌های کلیدی، لحن و سبک، و فرمت و ساختار مورد انتظار است. همچنین باید شامل ددلاین‌ها، بودجه و معیارهای ارزیابی موفقیت باشد. این عناصر به تیم شما کمک می‌کند تا با دیدگاهی واضح پروژه را آغاز کنند.

    چگونگی نوشتن بریف محتوا

    با تعریف هدف محتوا شروع کنید. سپس، مخاطب هدف خود را مشخص کنید و بررسی کنید که چه پیامی می‌خواهید به آنها منتقل کنید. پس از آن، لحن و سبک مورد نظر خود را تعیین کنید و فرمت محتوایی که می‌خواهید تولید کنید را انتخاب کنید.

    نکات مهم در نگارش بریف محتوا

    هنگام نوشتن بریف محتوا، شفافیت کلید موفقیت است. اطمینان حاصل کنید که تمام جنبه‌های کلیدی پروژه به طور واضح و دقیق توضیح داده شده‌اند. همچنین، انعطاف‌پذیر بودن در برابر تغییرات احتمالی و ارتباط‌گیری موثر با افراد تیم به حل هر گونه ابهام یا مشکل کمک می‌کند.

    قالبی برای بریف محتوا

    موضوع + منابعاطلاعات کاملی از موضوع مطلب و منابع موجود برای آن
    کلمات کلیدیلیستی از کلمات کلیدی که روی آن تمرکز خواهیم داشت
    مخاطبمخاطب ما کیست؟ مشتری کنونی؟ بازدیدکننده‌ای که قرار است به مشتری تبدیل شود؟ و… سطح سواد و آگاهی‌اش به چه شکل است؟ مخاطب عمومی است؟ یا دانش تخصصی دارد؟
    هدفهدف از مطلب چیست؟ تبدیل بازدیدکننده به مشتری؟ آگاهی رسانی به خوانندگان؟ تبلیغاتی؟
    قالب محتواییاز چه قالب محتوایی باید استفاده شود؟ تعداد تیترها و زیرتیترها چقدر است؟ از تصاویر و المان‌های گرافیکی باید استفاده شود یا خیر؟
    برای مشاهده چند نوع دیگر از بریف‌های محتوایی می‌توانید این مطلب را مطالعه کنید.
  • پاسخ دادن به نظرات کاربران (چالش و راه‌حل‌)

    برای پاسخ دادن به نظرات کاربران در وبسایت و وبلاگ دو چالش وجود دارد: چه کسی باید پاسخگو باشد و چگونه باید پاسخ نوشته شود. در این مطلب قصد دارم هر دو این سوالات را به روشی منطقی و با الهام‌گیری از نظرات مختلف جواب دهم.

    (بیشتر…)
  • چگونه به زبان ساده‌تری محتوای فنی را بنویسیم؟

    محتوای فنی همانطور که از اسمش پیداست، محتوایی غیر عامیانه‌ست. یعنی که مخاطب خاصی داشته و خود موضوع هم برای همه قابل درک و فهم نیست.

    یکی از چالش‌های این نوع محتوا، مخاطبین محدودشه. هر کسی این محتوا رو نمی‌خونه و به همین دلیل در بیشتر اوقات نباید انتظار بازدید و خواننده خیلی زیاد رو داشته باشیم.

    اما همین محتوای فنی که قراره نوشته بشه رو چطوری ساده‌تر بنویسیم تا همون مخاطب خاص هم بتونه درک بهتری از مسئله پیدا کنه و هم تجربه بهتری از محتوای وبسایت پیدا کنه و در آینده دوباره به وسایت مراجعه کنه؟

    توی این مطلب سعی می‌کنم تا ۵ نکته اساسی و البته ساده (به لحاظ اجرا) رو باهاتون به اشتراک بگذارم.

    (بیشتر…)
  • ۹ مرحله برای تولید محتوا وبسایت

    یکی از قدیمی‌ترین و البته جوابگو‌ترین روش‌ها برای دیجیتال مارکتینگ، داشتن یک وبلاگ شرکتیه. منظور از وبلاگ شرکتی اینه که هر شرکتی یه وبلاگ در دامنه اصلی سایت ایجاد می‌کنه و اونجا محتوای مربوط به سرویس‌ها و محصولات رو به صورت بلاگ پست منتشر می‌کنه.

    هدف انجام چنین کاری، گرفتن بازدید از گوگل و سوق دادن مخاطب از طریق بخش وبلاگ، به محصولات اصلی شرکته.

    امروز تصمیم دارم تا شما رو با ۹ مرحله اصلی برای تولید محتوا بلاگ‌پست‌های شرکتی آشنا کنم. البته اینو در نظر بگیرید که این موارد استاندارد بوده و میشه مراحل دیگری رو بهشون اضافه کرد و یا چند مورد رو بیخیال شد!

    (بیشتر…)
  • آشنایی با اجزا کپی‌رایتینگ و اهداف‌شان

    کپی‌رایتنیگ یکی از تکنیک‌ها و حوزه‌های نوشتن در فضای دیجیتال مارکتینگ است که قصد و نیت‌ش متقاعد کردن مخاطبین برای خرید یا استفاده از یک سرویس، محصول و… است.

    من توی این مطلب سعی می‌کنم شما رو خیلی سریع با بدنه اصلی کپی‌رایتینگ، اجزا و اهداف هر کدوم آشنا کنم. البته این متن رو کوتاه می‌نویسم یا خیلی سریع ایده بگیرید و پیش برید وگرنه خود این مطلب می‌تونه مجموعه‌ای از موضوعات آموزشی مختلف باشه.

    (بیشتر…)
  • نمونه بلاگ پست تخصصی: چطور مهندس دواپس شویم؟

    نوشتن Roadmap یا نقشه راه برای تبدیل شدن به چیزی یا انجام کاری، جدای از اینکه یک محتوا مفید و کاربردی هستش، یه سری چالش و مشکلات هم داره.

    نوشتن چنین Roadmapهایی در اولین قدم نیاز به یک منبع یکپارچه و ثابت داره. برعکس کپی‌رایتینگ که شما انعطاف نگارشی بالایی دارید، توی تولید محتوا تخصصی متون مربوط به Roadmap نیازه که یکسری نکات رو رعایت کنید.

    ترکیب کردن تجربیات دیگران و رویکردهای استاندارد یکی از آن چالش‌ها است. برای مثال فکر کنید می‌خواهیم یک مطلب با عنوان «قدم به قدم برای تبدیل شدن به یک توسعه دهنده جاوا اسکریپت» را بنویسیم.

    در این مسیر یکسری استاندارد و رویکرد کلی وجود دارد. برای مثال باید ابتدا HTML و CSS و… را یاد بگیرید. اما در همین حال یکسری تجربیات نیز وجود دارد که شاید استفاده از آن‌ها در نقشه راه بتونه یک محتوای متفاوت‌تر و کاربردی‌تر را ایجاد کند.

  • راهنمایی برای ترجمه مطالب تخصصی (بلاگ پست)

    اغلب تکنیکال رایترهایی که برای وبسایت‌ها و وبلاگ‌های فارسی مطلب می‌نویسند چاره‌ای جز ترجمه مقالات انگلیسی ندارن. البته خلاف‌‌شم هست. من بعضی وقتا یه کتابخونه یا ابزاری رو روی سیستم عامل‌م نصب می‌کنم و باهاش کار می‌کنم و در نهایت تجربیات خودم رو از اون موضوع می‌نویسم.

    اما خب این خیلی کم پیش میاد و بیشتر افرادی این رو انجام می‌دن که رایتینگ یا نوشتن مطلب، راه کسب درآمدشون نیست. عجله‌ای هم ندارن که هی زرت و زرت مطلب بنویسن. ماهی نهایتا دو سه تا.

    ولی در نهایت مرسوم‌ترین روش نوشتن مطالب تخصصی، ترجمه یا گردآوری کردن مطالب از وبسایت‌های خارجیه و بیشتر تکنیکال کانتنت رایترها همین کار رو می‌کنند.

    توی این مطلب قصد دارم راجع به نکاتی صحبت کنم که رعایت کردن‌شون بهتون کمک می‌کنه تا مطلب‌های تخصصی رو بهتر ترجمه کنید و در نهایت خروجی خوبی رو از آب دربیارید.

    (بیشتر…)
  • بین متن و تصویر، متن رو ترجیح می‌دم!

    به ضرورت استفاده از المان‌های بصری برای بهتر متوجه شدن یه موضوع واقف‌م و می‌دونم که خیلی از افراد در دنیا هستند که تصاویر و ویدیوها رو ترجیح می‌دن.

    ولی با وجود اینکه منم چندان به لحاظ سنی آدم پیری نیستم و تازه ۲۵ سالم شده، خیلی Old-Style فکر می‌کنم و بیشتر از هر چیزی به متن علاقه دارم.

    تنها متن برای من حکم مفهوم را دارد و تنها متن است که نبوغ یک مؤلف را نشان می‌دهد.

    زمانی که مشغول کتاب خواندن هستم (اغلب ادبیات و فلسفه) جادوی کلمات به صورتی عجیب تصاویر و المان‌های عجیب و غریب ذهنی رو برای من تداعی می‌کنند و فکر می‌کنم که اگر یک خواننده حرفه‌ای باشید این تجربه رو کسب کردید.

    ایکاش (این تنها یک ایکاش غیرمحتمل در دنیای سریع ماست) به متن برگردیم و بیشتر متن بخوانیم. البته من این موضوع را درک می‌کنم که در زمانه ما اصل روی دریافت هر چه بیشتر اطلاعات در بازه زمانی کمتری‌ست؛ کاری که متن از عهده آن کمتر بر می‌آید.

    تصویر در بیشتر مواقع برای من حکم یک مفهوم ثابت و پایدار را دارند که کاری با آن‌ها نمی‌شود انجام داد. البته با سبک‌ها و مکاتب مختلف تصویر و المان‌های بصری آشنایی دارم و برخی از این موارد را به هیچ عنوان نمی‌توان تفسیر کرد. اما در نهایت متونی هستند که هیچ چیز نمی‌تواند جای آن‌ها را بگیرد.

    هر چند که تقریبا به این موضوعات خوش‌بین نیستم چرا که عصر کپی‌رایتینگ و نوشتن متن تنها برای پر کردن یک فضای خالی به نام بلاگ، لندینگ پیج و… است اما در ساحت یک زندگی شخصی، همواره متن را مقدس می‌شمارم و به آن قسم می‌خورم!

  • کدام زبان برنامه‌نویسی را یاد بگیرم؟

    خب! تصمیم گرفتم که از این به بعد جدای از محتوای مربوط به تولید محتوا، آموزش‌ها و پروژه‌های برنامه‌نویسی که مواقع استراحت روشون کار می‌کنم رو توی این وبلاگ منتشر کنم.

    یه ویدیو ۳ دقیقه‌ای ضبط کردم راجع به اینکه چه زبان برنامه نویسی رو یاد بگیریم و چه فاکتورهایی رو در زمان انتخاب‌ش در نظر بگیریم.

    اگه به یوتیوب دسترسی دارید می‌تونید توی این لینک همین ویدیو رو ببینید.